مصاحبه اختصاصی با حسین صادقی، قهرمان ورزش ووشو و ستاره درخشان سینما

حسین صادقی، جوان فروتن و وطن دوست و استاد هنرهای رزمی متولد ماه حوت ۱۳۵۸ ولایت ارزگان است. او از کودکی علاقه ای خاصی به ورزش داشته واز دیر زمانی همواره شوق و یادگیری فنون ورزش را در زهنش پرورانیده است.

آقای صادقی نه تنها توانسته این آرزوهایش را واقعیت بخشد بلکه خیلی فراتر هم رفته است. او حالا قهرمان جهانی ورزش ووشو بشمار میرود و چندین بار پرچم کشورش را در مسابقات مختلف جهانی بلند کرده است. برعلاوه او در دنیای هنر سینما و بازیگری در معتبر ترین سینمای جهان (هالییود) هم جایگاهی برایش کسب کرده است.

این ستاره ورزش و سینما اینروزها در سفری به افغانستان آمده و در کابل بسر میبرد، مجله افق هم در این فرصت با او گفتگوی داشته که توجه شما را به آن جلب میکنیم.

um_hussin-sadeqiافق: جناب صادقی ضمن سپاسگزاری از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید؛ به عنوان سؤال اول بفرمایید که چگونه شد که شما به ورزش روی آوردید؟

تشکر از مجله بین المللی افق در پاسخ به این سوال باید بگویم که من از ابتدای کودکی به ورزش علاقه داشتم اما، پدرم مانند دیگر پدران آن دوره، خیلی دوست داشت که پسرش صرفآ مکتب برود و تحصیل کند.

من به شکل پنهانی از دید پدرم، به ورزش «ووشو» آغاز کردم. جالب است بدانید که پنهانی ورزش می کردم و زمانی که از ورزش و تمرین خلاص می شدم، لباس های سپورتم را دور از چشم پدرم، در خانه مخفی می کرم. البته، ناگفته نماند که درس هم می خواندم.

عشق به ورزش در من، باعث شد که در نه سالگی تمرین شاوولین ووشو یا همان کونگفوی چینی را آغاز کنم و البته نباید ناگفته گذاشت که مشکلات زیادی نیز فراروی من وجود داشت.

چه شد آقای صادقی که شما ترک وطن و به استرالیا مهاجرت کردید؟

به دلیل مشکلات زیادی که در دهه نود در کشور به وجود آمد من در سال ۱۹۹۹ میلادی بنابر همین مسایل، به استرالیا مهاجرت کردم و تا کنون نیز در همان کشور زندگی می کنم. من در سال ۲۰۰۰ میلادی به حیث عضو تیم المپیک افغانستان برای المپیک سیدنی انتخاب شدم اما متأسفانه به دلایل سیاسی که طالبان در افغانستان به وجود آورده بودند، ۳ روز قبل از شروع مسابقات المپیک، بنا بر فیصله کمیتۀ بین المللی المپیک، افغانستان از شرکت در آن محروم شد.

در سال ۲۰۰۵ میلادی، یک بورس تحصیلی را در بزرگ ترین و مجهز ترین دانشگاه استرالیا به نام «دانشگاه هنرهای زیبا» در شهر ملبورن استرالیا به دست آوردم.

ناگفته نماند که در این دانشگاه از سراسر جهان، سالانه تنها ۲۳ نفر انتخاب می شوند که از جمله یکی هم، من یعنی حسین صادقی بودم.

افق: نام این دانشگاه مشخصا چیست ؟

نام دانشگاه “ملبورن یونیورسال” بود که هنوز هم یکی از بهترین دانشگاه های دنیا می باشد.

افق: در زمینه ورزش تاکنون کدام مقامهای بین المللی را به دست آورده اید؟

در مسابقات بین المللی معتبری توانسته ام بیرق کشورم را به اهتزاز در آورم که در آخرین مورد در سال ۲۰۱۲ مسابقات پروفیشنل ووشو در جزیره کیش ایران و نیز ترکیه صاحب مدال طلا شدم.

افق: چی شد که وارد دنیای سینما شدید و به بازیگری روی آوردید؟

پس از ختم تحصیل، در دانشگاه هنرهای زیبا در سال ۲۰۰۸ میلادی، در تایلند در اولین فیلم خود بازی کردم. من به تلفیق ورزش و سینما، باور دارم. اولین فیلم من Ghost in Heaven (یعنی روح در بهشت) نام داشت و کارگردانی آن را Poul Brown (پل براون) برعهده داشت.

پس از آن، در فیلم دیگری به نام Among dead men (در امتداد مرده های مردم) که در استرالیا ساخته شده بازی کردم.

در این فیلم به باور منتقدان آن توانایی های رزمی من به نمایش گذاشته شد و من نیز به کار خود بیشتر اعتماد پیداکردم.

درسال ۲۰۱۰ صاحب یک بورسیه تحصیلی که بخاطر آموزش هنر پیشگی درامریکا شدم و به همین خاطر هم، مدت زیادی درامریکا بودم و از سال ۲۰۱۲ میلادی تا کنون درلاس آنجلس ایالات متحده امریکا نیز زندگی می کنم.

در ضمن یک فیلم کوتاه درباره زندگی من و نیز رفتنم به “هالیود” توسط Silver Screen تهیه شده که به نام “هنر مبارزه” در فستیوال های بین المللی در کشورهای امریکا و استرالیا نمایش داده می شود. این فیلم مورد توجه وعلاقمندی ویژه مردم امریکا و استرالیا نیز قرار گرفته است.

افق: آقای صادقی چه چیزی باعث شد که پس از چهارده سال به وطن بازگردید و چه برنامه هایی در افغانستان دارید؟

خوشبختانه امسال، آرزوی بازگشتن من به وطن، پس از چهارده سال، براورده شده و من توانستم مهمان محبت های مردمم باشم. من زمانی که در افغانستان زندگی می کردم شور و شوق زیادی داشتم که ورزش کنم اما متاسفانه، امکانات کافی برای ورزش در کشور وجود نداشت تا بتوانم به بهترین وجهه تمرین رشته ورزشی خود را به پیش ببرم.

امروز که به وطن برگشته ام خوشبختانه شرایط فرق کرده و جوانان زیادی ورزش می کنند و در رشته های جهانی هم، توانسته اند که نام افغانستان را بر سر زبان ها بیندازند که آقای نیکپا و بهاوی نمونه هایی از این دست هستند.

من خاطرات زیادی از دوره بودنم در وطن در ذهن دارم که برایم بسیار شیرین هستند. در همان زمان ها هنگام بازی با هم سن و سالانم در ذهنم خطور کرد که باید از بوکس و لگد در ورزش استفاده کرد. من به همه رفیقانم گفتم که باید ما و شما این کار را بکنیم و البته ناگفته نماند؛ زمانی که دوباره بر سر صنف درسی حاضر می شدیم، از طرف استادان خویش تنبیه می شدیم که باید دیگر این عمل را انجام ندهیم.
به دلیل علاقه وافری که به ورزش داشتم یک عکس بروسلی همیشه همراهم بود و حتی زمانیکه معلم درس می داد من به عکس بروسلی نگاه می کردم.

افق: پس آوازه و شهرت بروسلی در سینما یکی از دلایل روی آوردن شما به سینما بوده؟

بله! بروسلی برای من یک الگو بود و باعث شد که من به ورزش روی بیاورم. در مورد سینما هم بگویم؛ اینکه شوق داشتم و همیشه علاقه داشتم که عکس بگیرم. از خودم. زمانی یک کمره پیداکردم و با دوستانم عکس گرفتیم و برای چاپ عکس مجبور شدیم که همگی پول جمع کنیم.

روزی که عکس ها چاپ شد، دوستانم می گفتند که از ۳۶ قطعه عکس ۳۰ دانه اش از خودت است.

افق: بعد از قهرمانی ای که شما در جهان بدست آوردید بسیاری از مردم شمار را به بروسلی و جیکی چن، تشبیه کردند در این مورد چه گفتنی دارید؟

بروسلی و جیکی چن، اسطوره هایی در جهان سینما و ورزش های رزمی هستند. من دوست دارم حسین باشم نه بروسلی و نه جیکی چن.

من تلاش می کنم که با دیگران مقایسه نشوم بلکه به حدی برسم که دیگران را با من مقایسه کنند.

افق: شما گفتید که طرح هایی روی دست دارید تا در افغانستان عملی کنید می شود در باره این طرح ها بگویید؟

بله من دوست دارم که تجربیات خودم را با مردم افغانستان شریک سازم. برای من مهم است ورزش را در افغانستان به یک فرهنگ تبدیل کنم و تلاش می کنم تا فرهنگ ورزش را در افغانستان به وجود بیاورم. همچنان برنامه ای روی کار دارم تا از طریق آن مردم بتوانند به راحتی ورزش کنند.

برنامه هایی نیز برای نیروهای امنیتی کشورم دارم تا از نظر فیزیکی رشد کنند و ورزش های رزمی را دنبال کنند و به همین منظور صحبت هایی با مقام های دولتی داشته ام.

همچنان برای زندانیانی که در افغانستان به سر می برند برنامه ای روی دست دارم که در آینده روی جزییات آن بیشتر صحبت خواهم کرد.

افق: می شود که بازهم از خاطرات دوران کودکی تان بگویید؟

یک خاطره تلخ ام در زندگی این است که پدرم سخت مخالف ورزش کردنم بود و به همین دلیل زحمات بسیاری را در این عرصه متحمل شده ام.

پدرم همواره می گفت که درس بخوانم نه ورزش، اما من سخت به ورزش علاقه داشتم.

مجله افق: به عنوان سوال آخر، افغانستان را پس از چهارده سال چگونه یافتید؟

بسیار متفاوت، از نظر فیزیکی رشد قابل ملاحظه ای دیدم در کشورم اما نگرانی هایی نیز دیده می شود که مهمترین آن سال ۲۰۱۴ است.

من می خواهم به مردمم بگویم که دست در دست هم داده کشور خودر باید بسازیم.

افق: سپاس از شما جناب حسین صادقی

مطالب مرتبط