کافه هنر تعطیل شد!
افغانستان، پس از فروریختن برجهای دوقلو در نیویورک، دچار تغییرات و تحوّلات گوناگونی بوده است. نیروهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم سالها در این کشور جنگیده و قربانیهای بسیاری داده است. میلیاردها دالر برای بازسازی و نوسازی ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی افغانستان هزینه کرده است تا شاید این کشور جنگزده را به سمت دموکراسی و توسعه راهنمایی کند.
دیری نیست که طالبان از قدرت برکنار شده و حالا دختران و زنان میتوانند در جامعه نقش داشته باشند، به مکتب و دانشگاه بروند و دیگر به جرم برقع نپوشیدن تازیانه نخورند. دیگر گورهای جمعی به یکباره انبوهی از انسانها را به جرم مذهب و نژاد و … نمی بلعد و دیگر ملاکهای انسانی بر مدار طول ریش افراد نمیچرخد؛ اینها تحوّلات بزرگ واتفاقات خوشایندی است که با آمدن جامعه جهانی به افغانستان روی داده و نوید زندگی بهتری را برای ساکنان این کشور میدهد.
امّا جامعه توسعهنیافته و سنّتی افغانستان هنوز هم برای بسیاری از تغییرات آماده نیست و با هزاران موضوع دست و پنجه نرم میکند. یکی از این موضوعات هم هنر و هنرمندان و کارکرد آنها در جامعه است.
از همین جاست که موضوع کافه هنر در کابل آغاز میشود و ادامه مییابد. امّا کافه هنر چگونه جایی است و مراجعهکنندگان آن چه کسانی هستند و چرا این کافه این قدر جنجال برانگیز شده است؟
روایت کافه هنر
حسن فاضلی یکی از بنیانگذاران کافه هنر و یکی از فلمسازان جوان افغانستان است. او به اتّفاق تعدادی دیگر از فلمسازان جوان، گروه سینمایی جامپ کات، گروه سینمایی تم و… را تاسیس و سازماندهی کرده و علاوه بر ساختن فلمهای کوتاه، سریالهای تلویزیونی، فلمسازان زیادی را نیز با راهاندازی کارگاههای فلمسازی آموزش داده است.
از فاضلی می پرسم: کافه هنر چگونه جایی است؟ او میگوید: کافه هنر یک مکان فرهنگی است که هنرمندان، روشنفکران، فیلمسازان و در مجموع اهالی فکر و فرهنگ در اینجا با هم دیدار و ملاقات میکنند و در عین حال از امکانات کافه نیز استفاده میکنند، به گفته مشتریان، کافه هنر، خانه دوم هنرمندان است. مردم افغانستان هنر را مترادف با فساد و هنرمند را انسانی فاسد می دانند که موجب از بین رفتن اخلاق و فرهنگ جوانان می شود. علاوه بر این که برداشت جامعه از هنر و هنرمند اشتباه است، وجود فساد گسترده در ساختارهای سیاسی افغانستان نیز مشکل دیگری را برای این طیف و همین طور کافه هنر به وجود آورده است و اگر همینطور پیش برود همچنانکه کافه هنر تعطیل شد، هنر در افغانستان روبه تعطیل شدن میرود.
به گفته فاضلی: مسوولان حوزه سه پولیس کابل بارها به عناوین مختلف از ما باجخواهی کرده بودند که ما زیر بار نرفتیم. بنابر این آنها در روز 18اسد سال جاری، بدون داشتن هر گونه حکمی قانونی از مراجع ذی صلاح به ساختمان کافه هنر در پل سرخ هجوم آوردند. با مشتریان برخورد غیر انسانی داشتند. خانمها را با الفاظ بد دشنام داده و لت وکوب کردند. آقایان را بدون تفهیم جرم، لت وکوب کرده و به حوزه پولیس بردند که از بین آنها میتوانم به آقای مختار پدرام خبرنگار تلویزیون یک اشاره کنم.
انجینیر نقی موسوی یکی دیگر از مسوولان کافه هنر است که تهیّهکننده تعدادی فلم کوتاه نیز بوده است و در راه تشویق و گسترش فلمسازی در بین جوانان نقش داشته است. نقی موسوی، خود یکی از بازداشتشدگان در این حادثه بوده است. از او می پرسم: رفتار پولیس با شما چگونه بود و اساسن چرا شما را بازداشت کرده بودند؟”
وی در جواب میگوید:” مسوولان و سربازان پولیس حوزه سه، بدون هر گونه توضیحی، با توهین و تحقیر ما را اراذل و اوباش خطاب کردند و به حوزه پولیس بردند. در نهایت موهای بازداشتشدگان را قیچی کرده و تعهّد کتبی گرفتند که دیگر دست از اوباشگری برداریم و با فحّاشیهای مکرّر ما را از حوزه بیرون کردند.”
امّا این موضوع به همین جا ختم نشد و جنجال به رسانههای داخلی و خارجی کشید و خبر این حادثه به مقامات بالای وزارت داخله رسید. بر اثر دادخواهی و اعتراض فعّالان فرهنگی و مدنی، مسوولان بلندمرتبه وزارت داخله به آنها قول دادند تا به موضوع در سریعترین زمان ممکن رسیدگی کنند اما …
ماجرای ناتمام…
امینی مهرجو، خبرنگار و یکی از فعّالان مدنی در باره ادامه درگیریها میگوید:” بر اثر پیگیری جمعی از فعّالان فرهنگی و مدنی، جنرال ایوب سالنگی معاون ارشد امنیتی وزارت امور داخله، هیئت حقیقتیابی را تشکیل داد که در راسشان آقای سید غفار سید زاده، رئیس جنایی وزارت داخله موظف شد که بنده و مسعود حسنزاده نیز عضو این تیم بودیم. هیئت حقیقتیاب بعد از بررسی، شش مورد تخلّف پولیس حوزه سه را شناسایی کرد و تخلّفی از کافه هنر موجود نبود.” در گزارشی که بعد از تحقیقات کامل نوشته شده است چنین آمده: “موظفین حوزه سوم بدون درنظرداشت اصول و پرانسیپ و تصمیمهای اپراتیفی و اساسات مسلکی در مورد موجودیت افراد ولگرد و یا مشکوک بهتاریخ 18/5/1393 به رستورانت کافه هنر داخل شده که منجربه درگیری لفظی با مالک و مشتریان این کافه گردیده تا اینکه یک تعداد فرهنگیان ژورنالیستان و هنرمندان را با وجود اینکه از سلیقه و قیافه ظاهریشان معلوم میشد که ولگرد نبودند، با آن هم به حوزه انتقال و موهای سر یک تعدادشان را قیچی…”
به گفته امینی مهرجو، آقای سید زاده، رئیس جنایی وزارت داخله قول داد که از آقای سالنگی وقت بگیرد تا نتیجه تحقیق را نزد ایشان ببریم و با تشکیل یک کنفرانس رسانهای و عذرخواهی مسوولان حوزه 3پولیس از روشنفکران، مسوولان کافه هنر و مشتریان این کافه به این قضیه پایان بدهند. اما بعد ازگذشت ۲ ماه هنوز موفق نشدهایم آقای سالنگی را ببینیم.
کافه هنر مجبور به نقل مکان در جای دیگری شد. امّا به گفته فاضلی، پولیس حوزه سه غیرمستقیم، باز هم برای فعّالیّت کافه هنر مشکل ایجاد کردند. به گفته وی پولیس حوزه سه با تحریک جمال ناصر (مولوی محل) و مردم منطقه سعی کرد تا از کافه هنر انتقام گرفته و مانع فعالیتش در این مکان شوند.
فاضلی میافزاید: بر اثر همین تحریک، مولوی و مردم محل خواهان برچیده شدن کافه هنر شدند. به ادّعای آنها هنرمندان دارای “فساد اخلاقی” بوده و کارشان با ارزشهای اسلامی مغایرت دارد. در روز بازگشایی کافه در مکان جدید صدها نفر مقابل دروازه کافه هجوم آوردند تا مانع بازگشایی شوند. خانمهایی که مهمان برنامه بودند را با الفاظ رکیک دشنام میدادند و مانع ورود آنها به کافه شدند و در بین، مولوی محل، به سمت آقای مسعود حسینی عکاس و خبرنگار آسوشیتدپرس هجوم برد، با مشت به صورتش زد و عینکش را شکست. مردم و مولوی محل طی یک درخواست از وزیر امور داخله، امر تخلیه کافه هنر را بعد ازگذشت یک روز گرفتند. این درحالی است که ما و جمع فعالان فرهنگی و مدنی بعد از گذشت ۲ ماه هنوز نتوانستهایم برای بار دوم آقای سالنگی معاون وزیر را ببینیم.
اکنون که مدتهاست از حادثه یورش پولیس به کافه هنر میگذرد نه تنها هیچگونه عذرخواهی از طرف پولیس صورت نگرفته بلکه منصوبین حوزه ۳ پولیس، مسولان کافه را بارها مستقیم و غیر مستقیم تهدیدکردهاند. مسولان کافه طی یک شکایتنامه رسمی موضوع تخلف پولیس در تاریخ ۱۸ اسد را به سارنوالی نظامی گزارش دادهاند. نه تنها تا هنوز از سوی سارنوالی اقدامی در مورد تخلف پولیس حوزه سه صورت نگرفته، بلکه بنا به امر وزیر امور داخله، کافه هنر تعطیل شد.
خبرگزاری افق
گزارش از: شمس جعفری