دولت درآئینـــه فـرهنـــگ ســـیاسی (۲)طلایی ترین شانس رییس جمهور و رییس اجرایی برای خدمت به ملت

 ابزارفرهنگ آمریت ریاکاری، دروغ، خشونت، تقلید، تکفیر وتزویراست. 

دوکتور علی احمد کریمی- اتشه فرهنگی افغانستان در مسکو
دوکتور علی احمد کریمی- اتشه فرهنگی افغانستان در مسکو

درقسمت اول مشخصات فرهنگ آمریت تشریح گردید که درفرهنگ آمریت کارها براساس عقل ومنطق اجرانمگردد. ابزارفرهنگ آمریت ریاکاری، دروغ، خشونت، تقلید، تکفیر وتزویراست.

فرهنگ سیاسی باید محوراسترتژی حکومت وحدت ملی باشد، تا نسل جدید باطرزتفکرجدید بخاطرآینده افغانستان بارمسولیت رابدوش بکشند ونگذارند تافرهنگ سیاسی بادستهای آلوده مسخ واعتماد مردم به آینده بدبین گردد.

در حکومت وحدت ملی باید افراد عاقل، دانا، صادق وشایسته، آینده نگر و دلسوز به وطن مانند گذشته حاشیه نشین نگردند.

فرهنگ سیاسی حکم قلب دولت وحدت ملی رادارد، اگرقلب این دولت ازبیماری های گذشته علاج نگردد سایراعضا فاسد میگردند، به عبارت دیگر فرهنگ سیاسی، دولت وحدت ملی را قوی و نیرومند می گرداند٬        تا سیاست های نظامی، اقتصادی، مالی، تعلیم وتربیت، صحت عامه، ساختمانی، اعمارشهرها وحفظ محیط زیست را موفقانه انجام بدهد. مردم به رییس جمهور وداکتر عبدالله عبدالله خوشبین اند، هردوحاکمیت قانون وشایسته سالاری را به مردم وعده داده اند.

ولی مردم انتطاردارند تا فرهنگ واخلاق راستین ازدرون دولت آغازگردد واعضای دولت ازافراد دلسوز، آینده نگر وبلند نظرانتخاب گردد. رسو و ولتر بیماری حکومت های فاسد فرانسه را دروغ  و ریاکاری تشخیص نموده بودند چون عده ای  برای جلب منافع وحفظ مقامی که بدست آورده بودند فرمانروا را واجب الاحترام وحکم آن را آسمانی میدانستند وبه دروغ  و ریاکاری ادامه میدادند وچاپلوسان با امکانات که بدست آورده بودند جامعه را با دروغ وریاکاری تربیت مینمودند، آنها درآن زمان زنگ های خطررا به صدا درآوردند وبه مردم فرانسه اعلام نمودند تا برعلیه دروغ  و ریاه نه رزمند زندگی واخلاق شان تباه خواهد گردید.

دولت وحدت ملی باید فریب شکار ریاه کاران ودروغگویان را نخورد، دولت وحدت ملی طلایی ترین شانس برای رییس جمهور ورییس اجرایی میباشد تا خود مست قدرت نگردند واعتماد مردم را درراه امنیت، صلح پایدار، افغانستان واحد ومقتدر کسب نمایند.

مردم قدرزحمات واقدامات تاریخی شما را فراموش نمی نمایند، افغانستان مردم متفرق وجدا طلب ندارد، افغانها میدانند که هردو وارثان فاسد ترین دولت درجهان میباشید، افغانها میدانند که دردولت فاسد گذشته چاپلوسان زبان خودرا مانند لباس خود عوض مینمودند ولی ازپاسدارن صادق مانند مردمک چشم خود حمایت مینمایند، صبوراند اما با ایمان با وفا میباشند، قهرمانان را تقدیر وخاینان را محکوم می نمایند. با رفتن وآمدن فرماندران جدید پای شان سست و ایمان شان ضعیف نمیگردد، نوراتفاق و وحدت درآسمان افغانستان میدرخشید، میدرخشد وخواهد درخشید .

مسله دیگر درفرهنگ سیاسی که دولت ها را فساد و به آلودگی می کشاند ومانع رشد دموکراسی میگردد توطۀاست. 
توطئه جزء جدا ناپذیرفرهنگ سیاسی است. قشرنگری، کج فهمی و سوء ظن ازویژگی های اساسی فکرتوطئه است. دانشمندان مقوله توطئه را بدو شکل ارزیابی مینمایند، برخورد علمی وبیمارگونه. دربرخورد علمی توطئه به شکل فرضیه های درنظرگرفته میشود که براساس اسناد و مدارک تاریخی تایید ویا تکذیب میگردد اما دربرخورد بیمارگونه ازنوعی اعتقاد راسخ جزمی وتعبدی برمیخیزد که قابل اثبات وتکذیب نیست.

تاریخ سیاسی افغانستان تاریخ بی وقفه توطئه ودسیسه کشورهای خاریجی است.
جنگ های اول ودوم افغان وانگلیس، لشکرکشی شوروی و مداخله همسایگان درادبیات سیاسی ما بارها منعکس گردیده است، هیچ رویدادی درصحنه بین المللی تصادفی وغیرمترقبه بوقوع نمی پیوندند، در تاریخ سیاسی ما فکر توطئه با دستهای مرموزانگلیس و روسیه وامریکا درحال حاضرنفوذ داشته است وبا استفاده ازضعف افغانها درپی سلطه جویی ومنافع خود بوده اند، یکی ازعوامل مهم فکرتوطئه، فرهنگ سیاسی ما است که تساهل ومدارا، احساس مسوولیت وبی انصافی درقضاوتهای فردی وجمعی متاع بی ارزش وجا افتاده گردیده است وبه کمک بیگانگان به انحطاط کشوروازبین بردن همدیگرکمربسته ایم.

ما افغانها همیشه به افتخارات فرهنگی وقهرمانی های خود برعلیه بیگانگان افتخار می نمایم اما درنزاعهای سیاسی ازخشونت برعلیه همدیگراستفاده می نمایم. خشونت درفرهنگ سیاسی ما چالش برانگیزگردیده است.

خشونت را جامعه شناسان تجاوزبه هویت حقوق وجسم انسان تعریف می نمایند، تاریخ کشورما پراز روش های گوناگون خشونت است، درحکومت های استبدادی ازخشونت برای سرکوب وشکنجه مخالفین، سانسور و نا رضایتی های اجتماعی استفاده گردیده است، خشونت های مذهبی که برخلاف نیاززمان واصول دین با دیگراندیشی وطرزتفکرجدید مخالفت ودشمنی می ورزند، خشونت های انقلابی که با نفوذ جنبشهای مارکسیستی ومائوئیستی به فرهنگ ما وارد گردید ووظیفه آنها فقط دشمن تراشی وتصفیه حساب با رقبای سیاسی بود وهرنوع سازش، آشتی وتساهل ومدارا را با مخالفین فرصت طلبی وارتجاعی می دانستند.

ما یک ملت مظلوم هستیم عدالت خواه شدیم انقلابی شدیم ولی صلح خواه نگردیدیم، مطبوعات بیگانگان باطعنه مارا به قهرمانان وآزادی دوستان تمدن ستیزمقایسه می نمایند.

درفرهنگ ما همکاری با دولت را به فکربد مینگرند واین بدبینی علت تاریخی دارد وحکومت های استبدادی منشاء این بدبینی ها وبی اعتمادی سیاسی میباشند، ترس وناتوانایی ونحوه رفتارسیاسی رژیم های استبدادی بیانگرطرزتفکر بدبینانه وعدم اعتماد به زندگی سیاسی بوده است .

نکته مهم دیگراین استکه استبداد همیشه از قهرمانان آزادی های خود سر وانفرادی که به جنگ وخون ریزی وتمدن ستیزی افتخار ومخالف اصلاحات، تحول ودیگراندیشی اند حمایت نموده است.

اربابان خودسر ازورود به اجتماع  و زندگی دسته جمعی واجتماعی مانند انسانهای مغاره نشین خود داری میورزند دولتهای مستبد برای حفظ بقای خود ازآنها حمایت می نمایند تا وسیله فشاربرعلیه دیگر اندیشی گردند، بیگانگان میگویند افغانها با جنگ وتفنگ بزرگ میگردند وبدانش وصلح علاقمند نیستند.

مساله مهم دیگراین است که درمیان روشنفکران افغان مقوله های سیاسی وارداتی وتقلیدی بوده است وهمین امرباعث سرسپردگی رجال افغان به قدرتهای خاریجی گردیده است. روشنفکران سیاسی درافغانستان زیاد اند، اما سیستمداران روشنفکراندک اند. ما مردان عمل درسیاست زیاد داشته ایم اما مردان اندیشه سیاسی کم بوده اند وفلسفه اندیشه سیاسی درکشورما تاهنوز شکل نگرفته است. احزاب سیاسی درافغانستان ضعیف اند، چون بر بنیاد قومی و سمتی تاسیس میگردند وپایه مردمی ندارند وازحزب چون تریبون اعتراض و مخالفت برعلیه ظلم، استبداد، تبعیض، خشونت و بی عدالتی های اجتماعی وتامین آزادی ها ی مدنی وتساوی طلبانه بخاطرشهرت ورضایت مردم استفاده مینمایند، درموج اول دموکراسی خام ونورس ظهوراحزاب سیاسی مد میگردد، اما مد های وارداتی وتقلیدی که به ویژگی های ملی و اخلاقی ما مطابقت نداشته باشد خریدارنخواهد داشت.

مردم ما اصلاحات تقلیدی امان الله خان وخشونت انقلابی کمونیست های طرفداربه شوروی و واپسگرایی های استبداد مذهبی را فراموش نه نموده اند. مردم درصحنه های سیاسی امروزسرنوشت خودراانتخاب می نمایند. حزبی میتواند اعتماد مردم رابدست بیاورد که به اصول دموکراسی که به مردم حق آزادی انتخاب را داده است پایبند باشد.

انتخاب روح دموکراسی است، دموکراسی بدون انتخاب معنی ندارد.

دردموکراسی مردم میخواهند دولت ونمایندگان خود را انتخاب نمایند که مسوولیت خودرا انجام بدهند، به وعده های خود عمل نمایند، به مردم دروغ نگویند وازمردم فریبی خود داری ورزند. مردم میخواهند که بردولت کنترل داشته باشند، درانتخاب آزاد و صادقانه مطبوعات، سیستم قضایی وکمیسون انتخابات باید مستقل وآزاد ازدولت باشد تا شرایط و امکانات مساویانه برای همه ایجاد گردد. در قانون اساسی ما با توجه با افراط وتفریط های گذشته در تاریخ سیاسی کشوربه ویژگی های ملی ومذهبی توجه گردیده است وبا استاندارد عمومی سازمانهای جهانی مغایرت ندارد، اما این بیم وجود دارد که اعطای صلاحیت های زیاد به رییس جمهوردردرازمدت 
التهاب های سیاسی را افزایش، و حل مسایل ملی و وحدت اجتماعی را جنجال برانگیز خواهد گردانید. 
روسای جمهوری میآیند ومی روند. بخاطرصلح پایدار، وحدت ملی وافغانستان مقتدر احزاب وسازمانهای اجتماعی با توجه به مصالح ومنافع ملی وامنیتی کشور باید تضمین نمایند تا درزیریک سقف واحد به مردم این حق را بدهند تا درفضای مسالمت آمیز واعتماد کامل سرنوشت خود را تعیین نمایند. 
تفرقه ونفاق افگنی های قومی، زبانی ومذهبی آنهم بعد ازتدوین قانون اساسی چون بزرگترین خطربه تحولات مدنی ودموکراسی نوپا باقی مانده است، متاسفانه ماجراجویان ازنیمه راه رسیده با سرمایه های باد آورده درجهات مختلف ازتفرقه ونفاق افگنی استفاده مینایند، تا دربی ثباتی به ماجراجویی های سیاسی وچپاولگری های غیرقانونی خود ادامه بدهند واین وضع دردردناک ترین وحساس ترین مرحله گذر به صلح ووحدت ملی خطرفوق العاده بزرگ به امنیت ملی وثبات متزلزل خواهد گردید. 
دوکتورعلی احمد کریمی- اتشه فرهنگی  افغانستان  درمسکو

مطالب مرتبط