نگاهی به جشنواره موسیقی ستاره افغان

با تورقی در آثار و نوشته هایی که تاریخ آواز خوانی و خنیاگری را شاید نه به شکل کامل و مبسوط ولی قابل اعتماد درج کرده اند می توان فهمید که شور و علاقه ی آواز خوانی در انسان ها به درازای عمر پیدایش اولین نواخته ها و آواز خوانی هاست. شور وافری که گاه فارغ از مشکلات معیشتی همچنان شعله ور بوده و تاریخ شاهدی است که چه اعجوبه هایی در این عرصه ظهور پیدا کرده اند. از باربدخنیاگر دربار ساسانی در ایران باستان بگیرید تا بسیاری از مشاهیر آواز خوانی در خطه خراسان قدیم.

blank

بدون شک افغانستان یکی از مهدهای موسیقی فارسی از بدو استقلالش در دوره ی قاجار تا به امروز بوده است. در رکود دوره ی سیاه حاکمیت طالبان و مهجور شدن موسیقی،شاید هیچ کس دیگر تصوری نمی کرد که روزی ساز و دُهُل هایی را که مدفون کرده بودند، بتوانند بیرون بکشند و مستانه بنوازند. امروز اما بیش از دو دهه است که رویای افغان ها به حقیقت پیوسته. از آن زمان تا کنون خوانندگان بی مهابا می خوانند و نوازندگان بی هیچ ترس و ابایی می نوازند. برگزاری کنسرت های هنجار شکنانه ای در طول این دو دهه روی مخروبه های باقی مانده از جنگ های داخلی افغانستان و حضور طالبان، دلیلی بر این مدعاست.

جشنواره ستاره افغان نمودی از همین تعصب ستیزی ها بوده که سیزده دوره ی پی در پی هر سال از شبکه ی طلوع تولید و پخش شده و مخاطبان زیادی را جذب کرده است. برنامه ای مختص استعداد یابی خوانندگی در میان مردم عادی بالاخص جوانان که بتوانند با اندک توانایی که در این وادی دارند ولی زمینه برای رشدشان فراهم نبوده با یکدیگر رقابت کنند و به مقام اول یا همان ستاره افغان شدن برسند.

این برنامه به تقلید از برنامه ای با عنوان امریکن آیدل که در امریکا برگزار می شود، صورت گرفت. در ایران نیز سال ۹۲ برنامه ای با همین کارکرد تولید و از شبکه سه صدا و سیما منتشر شد که شاید بتوان گفت به دلیل محدودیت هایی در زمینه نوازندگی و همچنین خوانندگی زنان به موفقیت ستاره افغان و امریکن آیدل نبوده است.

برخلاف عده ای که برگزاری چنین برنامه ای را در افغانستان منافی ارزش های اسلامی دانسته و آن را به باد نقد گرفته به آن بهانه که می توان جوانان را به مسیر هایی بهتر از خوانندگی رهنمون شد نظر بنده چیز دیگری است. از آن جهت که شاید امروز هیچ برنامه و هیچ سازوکاری به اندازه برنامه ستاره افغان نتوانسته ان عناصر مهجور زندگی سنتی و تعصبی جامعه افغان ها را در هم شکند و این قدمی رو به جلو است هرچند که شاید این از پیامد های پیش بینی نشده ی این برنامه بوده باشد.

حضور گسترده زنان در طول این چند دوره شاید تنها چیزی بوده است که در طول سال های رکود طالبان از انتظار ها دور بود و امروز به واسطه ی چنین برنامه ای عملی شده و زنان این جرئت را پیدا کرده اند تا همسنگ و برابر با مردان در این عرصه قدم بردارند. اگرچه در طی این چند دوره زنان تا کنون به مقام اول دست نیافته اند اما راه یافتن دختر جوانی در دوره قبل به مرحله ی نهایی شاهدی است بر ماجرای تعصب ستیزی افغان ها و امیدوار کننده می باشد.

عامل دیگر که در سال گذشته برنامه شاهد آن بود گرفتن مقام اول جشنواره توسط جوانی که سبک نسبتا جدید رپ را در افغانستان سنتی دنبال می کرد. این از آن جهت در جامعه موسیقایی پیشرفت محسوب می شود که تاریخ همواره تماشاگر پس زدن سبک های جدید تر بوده است. رپ نیز از این قاعده مستثنی نبوده است ولی ستاره افغان در دوره قبل باز از این نظرگاه حرکتی رو به جلو داشته و رپ را نیز در کنار دیگر سبک های سنتی آواز خوانی به راحتی قبول کرده است.blank

از راهکار های شاید ناخواسته ی انگیزه ی ساخت این برنامه در زمینه آشتی ملی، قرار گرفتن نوای دمبوره ی هزارگی و طبل تاجیکی و آواز خوانی به زبان پشتو و دیگر گویش های اقوام گوناگون افغانستان کنار هم بوده است. چنانکه در پنج دوره ی پیاپی برنامه هزاره ها به عنوان قومی که تنها ۲۵ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند با یاری مردم به مقام اول برنامه دست می یابند. با مروری در تاریخ جنگ های داخلی افغانستان و کشمکش اقوام گوناگون آن به اهمیت این مورد اخیر پی خواهید برد.

با نگاهی خوشبینانه می توان گفت همه ی این ها حامل پیامی است که خبر از پیشرفت می دهند، پیشرفتی که شاید هیج وقت از سخنرانی ها و کنفرانس های شعار گونه ای که رهبران سیاسی انجام می دهند، عاید جامعه افغانستان نشود.

اینجاست که هنر همه مرز های تعصب را درمی نوردد و زمینه ساز یکپارچگی ملی  می شود هرچند کوچک و در توان خودش…

مطالب مرتبط