خون «بیرنگ» ما در سوریه!
لشکر فاطمیون، نیرویی متشکل از جوانان مهاجر افغانستانی است که زیر نظر نیروی قدس سپاه پاسداران ایران برای حمایت از بشار اسد شکل گرفت، و در شکست داعش در سوریه، نقشی برجسته و اثرگذار داشت.
این نیرو در سال ۱۳۹۴ از ادغام نیروهای تیپ ابوذر در زمان جنگ ایران و عراق و نیروهای مجاهد افغانستان زیر نظر سپاه ایران به وجود آمد. نفرات این لشکر را کسانی تشکیل میدهند که از زندگی در افغانستان سرخورده شده و در ایران نیز ادامه حیات و اقامت شان وابسته به پیوستن شان به لشکر فاطمیون برای نبرد با داعش در سوریه است. در ادبیات سیاسی ـ تبلیغاتی ایران از این نیرو به نام أمدافعان حرم» یاد میشود. عنوانی که نشاندهنده ارزشی و مکتبی بودن این نیرو است.
ممکن است چنین حسی در میان کسانی که به لشکر فاطمیون میپیوندند باشد، و آنان با شستشوی مغزی و القائات ایدئولوژیک، پیش از مسلح شدن توسط نیروی برونمرزی سپاه پاسداران، با چنین سلاح نرمی مجهز شده باشند. اما آنچنان که از اظهارات زهیر مجاهد، مسؤول رسانهای لشکر فاطمیون برمیآید، رفتار دولت ایران با قربانیان افغانستانی جنگ سوریه، در مقایسه با برخوردی که با کشتههای ایرانی و خانوادههای آنان صورت میگیرد، تبعیضآمیز و غیرقابل توجیه است.
با آن که حضور دو ساله این نیرو در جنگهای نیابتی سوریه به نفع ایران، هم دستاوردهای میدانی درخشانی داشته و هم موجب قربانی شدن دستکم ۲۰۰۰ نفر، و زخمی شدن ۸۰۰۰ دیگر «در راه اسلام» از آنان شده است، دولت ایران اما تا آنجا نگاه دوگانه به کشتههای جنگ سوریه دارد که به گفته آقای مجاهد کشتههای این جنگ را با عنوان «شهید افغانی» یا «شهید ایرانی» از هم جدا میکند.
چنین رفتاری، کشته شدن آنان «در راه اسلام» را مورد تردید قرار میدهد؛ زیرا جدای از آموزههای ضد تبعیض اسلام، هر خونی از هر کسی که در راه این دین ریخته میشود، یکسان و به رنگ سرخ است. این گونه نیست که خون کشته ایرانی رنگینتر از خون کشته افغانستانی باشد، تا تبعیض در برخورد با آنان را توجیهپذیر سازد.
بنابراین حتا اگر نیروهای افغانستانی جنگ سوریه، بر پایه انگیزشهای نیرومند اعتقادی ـ ایدئولوژیک در این جنگ مشارکت کرده باشند، و هدفی جز «دفاع از حرم» و «مکتب اسلام» نداشته باشند، اعزامکنندگان و تحریص و تشجیعکنندگان آنان، اهدافی جز این را دنبال میکنند. ایرانیها در پوشش دفاع از حرم، در پی دفاع از منافع خود در خاورمیانه هستند. شاید در عرف بینالملل چنین چیزی مُجاز باشد، اما بهرهبرداری از ناگزیری و آوارگی شهروندان افغانستان، برای آنچه هیچ ارتباط ملی و سیاسی به آنان ندارد، مجاز نیست.
این البته یک طرف سکه است که رسانهای شده و حکومت افغانستان را نیز به واکنش واداشته و مقامات، خواستار انحلال لشکر فاطمیون شده اند، اما رُویه و سُویه دیگر سکه نیز دیدنی است، و آن گسیل نیروهای جنگی افغانستانی به جبهه مقابل، برای تقویت توان رزمی و برقراری توازن جنگی داعش و جبهه النصره در مقابل لشکر فاطمیون است. اطلاعاتی وجد دارد که اعزام نفرات جنگی از افغانستان به سوریه برای حمایت از داعش را تأیید میکند. برخی از نیروهای لشکر فاطمیون برگشته از سوریه نیز از بگو ـ مگوهای دشنامآلود خود به زبان فارسی و پشتو با کسانی حکایت میکنند که در جبهه داعش سوریه مشغول جنگ اند.
این وضعیت نشان میدهد که انسان افغانستانی «گوشت دم توپ» جنگهای نیابتی ایران و امریکا در قالب داعش و لشکر فاطمیون است. آیا وقت آن فرا نرسیده که حکومت وحدت ملی کمی هم به فکر حمایت از حیات و حیثیت شهروندان خود در داخل و خارج کشور باشد؟ درخواست انحلال لشکر فاطمیون به تنهایی کافی نیست، انحلال داعش نیز باید مورد خواست حکومت وحدت ملی قرار گیرد. چون این خون شهروند افغانستان است که در هر دو جبهه هدر میرود، در حالی که این جنگ نه برای دنیا و نه برای آخرت مردم افغانستان، هیچ سود و ثمر و معنا و مبنایی ندارد. خون هر افغانستانیای که در سوریه میریزد، چه در جبهه داعش و چه در لشکر فاطمیون، «بیرنگ» است. این وظیفه دولت است که با دفاع از حیات و حیثیت شهروندان خود، رنگ خون آنان را دوباره برگرداند!
در ملکی که هنوز حکومت واحدی ندارد و باشنده گان کشور در آتش اختلافات رهبران می سوزند توقع دارید به فکر مهاجران در ایران و سایر کشورها باشند؟
من کاری به سیاست اعزام فاطمیون به سوریه ندارم اما همین را به شما میگویم که مردم مهاجر در ایران به زور و اجبار به سوریه اعزام نمی شوند!
مطمین باشید کسانی که به سوریه می روند برای پول و اقامت و اینها نیست چرا که جان انسان با پول معامله نمی شود…