صائب تبریزی و افغانستان

شرق «خراسان بزرگ» که اکنون افغانستان نامیده می‌شود، قرن‌ها حکم معبر و دهلیزی را داشت که خراسان و سرزمین فارس را با شبه‌قاره هند وصل می‌کرد. پس از قرن چهارم هجری، ادیبان، شاعران و دانشمندانی که از اقصی نقاط خراسان و فارس قصد هند می‌کردند، مدتی از عمر خود را در سرزمین افغانستان فعلی گذرانده و چه بسا که برای همیشه این سرزمین را به عنوان موطن شان برمی‌گزیدند. مواردی هم در تاریخ وجود دارد؛ شاعران بزرگی چون «سعدی شیرازی»، بدون این که قصد هند کنند، مدتی در شهرهای افغانستان فعلی به سیر و سیاحت می‌پرداختند. اگر یاد تان باشد؛ سفر سعدی به افغانستان فعلی را در مطلبی تحت عنوان «بر سعدی شیرازی در راه بلخ به بامیان چه گذشت؟» مرور کردیم.

blank

یکی دیگر از این شخصیت‌ها که حتماً اسمش را شنیده‌اید، «میرزا محمدعلی» مشهور به «صائب» یا «صایب تبریزی» است که به افغانستان آمد و مدتی در کابل بسر برد. اگر دوستان نوشته‌هایم را دنبال کرده باشند، در دو سال گذشته، درباره شخصیت صایب تبریزی، سبک شعری و سیروسلوک او شش مطلب از همین آدرس منتشر شده است که آخرینش، یادداشت «فیض روشندل» بود. هفتمین مطلب یعنی یادداشت حاضر را درباره صایب، به سفر او به افغانستان اختصاص می‌دهیم که در سفر به این کشور، شیفته کابل شد و شعر معروف خود را در وصف این شهر سرود. صائب در حدود سال ۱۰۰۰ هجری در تبریز زاده شد. او در عصر شاهان صفوی از جمله شاه عباس دوم زندگی می‌کرد. در آن زمان افغانستان که بخشی از خراسان بزرگ بود، به میدان تاخت و تاز سلسله صفوی و بابری هند تبدیل شده بود. البته رویارویی بیش از یک قرن این دو سلسله، دارای محاسنی هم بود که رفت و آمد شاعران و ادیبان مشهور، بین هندوستان و سرزمین ایران و خراسان از آن جمله است. صائب در سال ۱۰۳۴ هجری از اصفهان قصد هندوستان کرد اما مدت کوتاهی در هرات و قندهار گذراند و سپس راهی کابل شد. حضور صایب را در هرات و قندهار از صفحه ۳۱ جلد اول کتاب «فرهنگ کابل باستان» اخذ کردم اما حضور او در کابل مسجل و قطعی است که در منابع تاریخی درج است. خواجه «احسن‌الله» مشهور به «ظفرخان» حکمران کابل که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را در این شهر گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس «شاه جهان» حاکم بابری یا گورکانی هند، عازم «دکن» شد و صائب را نیز به همراه خود برد. به رغم آن که صائب در نخست قصد هندوستان کرده بود اما زمانی که آب و هوای کابل را دید، از سفر به هند منصرف شد و قصد ماندن در کابل را کرد. از مضامین قصیده صائب در وصف شهر کابل پیداست که وی تمایلی نداشته به هند برود اما از آنجا که ظفرخان چنین درخواستی از وی کرده بود، ناگزیر شد که سرزمین رویایی خود یعنی کابل را ترک کند. قصیده صائب در وصف شهر کابل یکی از سروده‌های بی‌نظیر در ادبیات زبان فارسی به شمار می‌رود. این شعر را در کامنت همین مطلب می‌گذارم. القصه این که صایب پس از سفرهای طولانی و گشت و گذار در شهرهای افغانستان فعلی و هندوستان، سرانجام به اصفهان آمد و در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ در همین شهر درگذشت. تصاویر زیر مربوط به آرامگاه صایب در خیابانی به همین نام در شهر اصفهان.

مطالب مرتبط