اعلام آمادگی پوتین برای کاندید ریاست جمهوری سال ۲۰۱۸ روسیه

ولادیمیر  پوتین رئیس‌جمهور روسیه  امروز چهارشنبه  ۱۵ قوس ۱۳۹۵ در برنامه دیدار و تجلیل از روز کارگران  داوطلب در روسیه  اعلام کرد٬ تصمیمش را برای ادامه حضور در ساختار قدرت گرفته و می‌خواهد کاندید ریاست‌جمهوری شود.

به گزارش افق  به نقل از راشا تودی ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در پاسخ به سوال مجری برنامه روز گارگران داوطلب گفت: درصورت حمایت و پشتمانی شما  کاندید ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۸  خواهد بود.

ولادیمیر پوتین  برای دومین بار امروز چهار نشبه در یک برنامه مشابه دیگر از کاندیداتوری خود به صورت قطعی در دوره بعدی ریاست جمهوری روسیه خبر داد.

در صورت کاندیداتوری آقای پوتین این چهارمین دوری خواهد بود که  نامش را در فهرست کاندیداهای ریاست‌جمهوری می‌بیند. آقای پوتین در هر ۳ دوره قبل، پیروز انتخابات بوده است.

پوتین از اوت ۱۹۹۹ تاکنون همواره پست ریاست‌جمهوری یا نخست‌وزیری روسیه را در اختیار داشته است.

پوتین از  ۱۹۹۹ و پس از کناره‌گیری ناگهانی «بوریس یلتسین»، عنان اختیار را در فدراسیون روسیه به دست گرفت. وی ۲ دوره رئیس‌جمهور بود و در سال ۲۰۰۸، با احترام به محدودیت‌های قانون اساسی کشورش، از ریاست‌جمهوری کنار رفت و البته جای خود را با نخست‌وزیرش «دیمیتری مدودوف» عوض کرد.blank

در سال ۲۰۱۲ دوباره پوتین رئیس‌جمهور شد و سومین دوره ریاست‌جمهوری خود را که حالا دوره‌اش ۶ ساله شده، سپری کرد.

در دوره زمامداری پوتین، صنایع تسلیحاتی روسیه نوسازی و این کشور به صادرکننده عمده جنگ‌افزار بعضاً پیشرفته تبدیل شد.

پیروزی نظامی در نبرد آبخازیا، الحاق شبه‌جزیره کریمه به خاک روسیه و لشکرکشی به سوریه، از دیگر تحولات مهم دوران حضور ولادیمیر پوتین در بالای هرم قدرت در روسیه بوده است.

طرح جامع ولادیمیر پوتین برای آینده حیات سیاسی روسیه

به چالش کشیدن آمریکا در سطح بین المللی، سبب اهمیت روسیه نوین در منطقه شده و در واقع از نظر مخالفان آمریکا، روس ها دوباره به نماد مبارزه با امریکا و حامی آنها در تصمیمات بین المللی بدل شده اند .

از نگاه مقامات روس دوران پس از شوروی، قدرت های بزرگ نیاز به رویارویی با دشمن های بزرگ دارند و در این راستا روس ها در به چالش کشیدن موقعیت آمریکایی ها در قالب اوراسیاگرایی، در سه بُعد داخلی، منطقه ای و بین المللی دست به باز تعریفی از نقش خود در دوره ی پوتین زدند.

اوراسیاگرایی عنوان دکترین سیاست خارجی روسیه در سال‌های بعد از ۱۹۹۶ بود که بر دستگاه سیاست خارجی این کشور مسلط شد. در نتیجه شکست و تضعیف رویکرد بین‌الملل‌گرایی دوران یلتسین که بر مواضع روسیه بعد از ۱۹۹۱ حاکم شده بود؛ این نیاز در عرصه سیاسی روسیه احساس می‌شد که بازخوانی در رویکرد سیاست خارجی این کشور به گونه‌ای که مجددا عظمت را به روس‌ها برگرداند ضروری است. در همین راستا، جایگزینی یوگنی پریماکوف با آندره کوزیروف به عنوان وزیر امور خارجه روسیه در ژانویه ۱۹۹۶ به طور گسترده ای سیگنالی برای تغییر قابل توجه در دیپلماسی روسیه از غرب‌گرایی به اوراسیا‌گرایی بود.در واقع گفتمان اوراسیاگرایی بر چهار عنصر گفتمانی استوار است. “تسلط بر سرزمین های شوروی سابق و ضدیت با حضور ایالات متحده آمریکا در این مناطق”، “عدم تقابل با جهان اسلام”، “ضدیت با نظام تک قطبی مورد نظر آمریکا”، “توازن بین شرق و غرب”.

گفتمان اوراسیاگرایی در سالهای اخیر در روسیه به شکل وسیعی مورد توجه قرار گرفته است و الکساندر دوگین ژئوپلیتیسین و اندیشمند سیاسی بنام روسی که مشاور پوتین است، یکی از طرفداران این گفتمان است. اوراسیا گرایی در درجه اول برهمگرایی سرزمین های شوروی سابق تمرکز دارد و در درجه دوم تاکید بر این دارد که روسیه بایستی ضمن اینکه در نظام بین الملل از موضع مستقلی برخوردار باشد، باید روابط چند جانبه با شرق و غرب برقرار کند که در این میان، خاورمیانه و بخصوص ایران باید لحاظ شوند.

برای رسیدن به این هدف، لازم بود که مسکو در سیاست خارجی خود تجدید نظر نموده و با برقراری کنترل دوباره خود بر جمهوریهای تازه استقلال یافته و روابط مستحکم تری با کشورهای مخالف سیاست های دولت آمریکا نظیر چین، هند و ایران و سوریه برای جلوگیری از نفوذ غرب در منطقه، ایجاد نماید.

امروز پس از گذشت نزدیک به دو دهه آغاز سیاست اوراسیاگرایی روس ها که متأثر از نگاه پوتین بوده و در دور جدید ریاست جمهوری وی نیز تقویت شده، آثار راهبردی اجرای آن را می توان در سه سطح مورد تحلیل قرار داد:

blank

 

سطح داخلی:

زمانی که پوتین زمام امور را به دست گرفت چیزی جز اوضاع بد اقتصادی و نا رضایتی عمومی جامعه برایش به ارث نمانده بود در این دوره همزمان با اجرای سیاست های درست پوتین ،قیمت حامل های انرژی در بازار جهانی افزایش قابل توجهی یافت و این خوش اقبالی باعث شکل گیری موفقیت های عمده اقتصادی و سیاسی برای وی شد. در عین حال اعتماد کسب شده از بهبود شرایط کشور و سیاست خارجی تهاجمی روسیه از سوی دیگر، جایگاه پوتین را به عنوان قهرمان ملی و نماد روسیه مقتدر و نوین ارتقا داد و نجات روسیه از منجلاب مشکلات و تثبیت جایگاه روسیه در عرصه ی بین المللی، به عنوان یک هدف اصلی و بنیادی شخصیت کاریزماتیک پوتین تبدیل شد.

 

سطح منطقه ای:

سیاست اوراسیاگرایی روس ها در بعد منطقه ای دو نگرش مثبت و منفی را برای آنها در پی داشته است.در بُعد مثبت، روس ها می توانند دخالت های خود را در برخی از سیاست های کشورهای منطقه که با آمریکا در ارتباط هستند، توجیه کرده و آن را به حساب منازعه همه جانبه خود با آمریکا بگذارند اما در بعد دیگر این مسأله می تواند عواقب ناخوشایندی را برای آنها به همراه داشته باشد سیاست تهاجمی روس ها می تواند باعث احساس ناامنی کشورهای منطقه شده و آنها را با سرعت فزاینده ای به دامان غرب هدایت کند که این مسئله خود می تواند باعث ایجاد شکل گیری منازعات در سطوح مختلف در سطح منطقه شود و امنیت که مهم ترین مؤلفه سیاست روسیه نوین هست را تحت تأثیر قرار دهد .

 

سطح نظام بین المللی:

سیاست جدید روسیه مبنی بر اوراسیاگرایی و در قالب نظریه ی رئالیسم تهاجمی، که از دکترین پوتین ثأثیر گرفته و تماما دارای نمادهای ضد آمریکایی است، پیامدهای مختلفی نیز در عرصه ی بین المللی بر وجهه ی روسیه داشته است که عبارت اند از: نخست، این دکترین باعث به چالش کشیدن نظام تک قطبی، آمریکا محوری و قرار دادن روسیه به عنوان یک بازیگر توانمند در عرصه بین الملل درمقابل آمریکا شده است. دوم وجود چنین پدیده ای این واقعیت را آشکار می سازد که قدرت آمریکایی ها ابدی نخواهد بود و ممکن است ظهور یک قطب جدید، ماهیت هژمونی را به چالش بکشد. سوم، به چالش کشیدن آمریکا در سطح بین المللی، سبب اهمیت روسیه نوین در منطقه شده و در واقع از نظر مخالفان آمریکا، روس ها دوباره به نماد مبارزه با امریکا و حامی آنها در تصمیمات بین المللی بدل شده اند . این نگرش همچنین الگوی نظم مورد نظر ایالات متحده را در مناطق حساس و بحران خیز منطقه را به چالش کشیده است.

زنده گی نامه پوتین

ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین ((به روسی: Владимир Владимирович Путин) متولد ۷ اکتبر ۱۹۵۲) رئیس جمهور فعلی روسیه است. او دومین و چهارمین رئیس جمهور روسیه بعد از فروپاشی  اتحاد جماهیر شورویاست.

او رئیس حزب روسیه واحد  (از ۱۵ آوریل ۲۰۰۸) است. پوتین از اوت ۱۹۹۹ تاکنون همواره پست ریاست‌جمهوری یا نخست‌وزیری روسیه را در اختیار داشته است.

او متولد ۷ اکتبر ۱۹۵۲ در شهرسن پترزبورگ (سابقاً لنینگراد) است.

ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهوری پُرکار شناخته می‌شود که اقتصاد روسیه را از بحران شدید دهه ۱۹۹۰ به ثبات و رشد قابل توجه در قرن بیست و یکم هدایت کرده‌است. پوتین پیش از ریاست جمهوری روسیه، سابقه همکاری با کا.گ. ب را در دوران شوروی در کارنامه خود دارد. همچنین عده‌ای او را به عنوان ورزشکارترین رئیس‌جمهور دنیا می‌شناسند.

در روز ۹ اوت ۱۹۹۹ پوتین، رئیس وقت اداره اطلاعات و امنیت روسیه «اف.اس. بی» (جانشین کا.گ. ب) و رئیس شورای امنیت فدراتیو روسیه، صبح به عنوان یکی از سه معاون سرگیی استپاشین، نخست وزیر وقت روسیه برگزیده شد، اما تنها ساعاتی بعد با سقوط دولت استپاشین، به مقام کفالت نخست وزیری رسید و عصر همان روز  بوریس یلسین، رئیس جمهور وقت روسیه که اوضاع مزاجی‌اش رو به وخامت بود، او را به عنوان جانشین خود به مردم روسیه توصیه کرد.

پیرو حوادث این روز، کمتر از یک هفته بعد، پوتین از پارلمان روسیه به عنوان نخست وزیر رأی اعتماد گرفت، در آخرین روز این سال، ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ رسماً کفیل ریاست جمهوری شد، پستی که به او کمک کرد در انتخابات ماه مه ۲۰۰۰بر رقبای سرشناسی مانند پریمایکوف و یوری لوژکو پیروز شود.

در دور اول ریاست جمهوری پوتین، اقتصاد روسیه به مدت هشت سال پیاپی رشد کرد، و تولید ناخالص داخلی  مورد اندازه‌گیری دربرابرقدرت خرید ۷۲٪ رشد کرد.

این رشد نتیجه رشد قیمت کالاها وقیمت های بالای نفت، و سیاست‌های مالی و اقتصادی محتاطانه بود به دلیل محدودیت قانون اساسی روسیه بر دوره‌های ریاست جمهوری، پوتین قادر به شرکت در انتخابات سال ۲۰۰۸ برای سومین دورهٔ پیاپی نبود.دیمیتری مدودوف، در آن انتخابات پیروز شد و پوتین را به نخست وزیری منصوب کرد. پوتین در سال ۲۰۱۲ با کسب ۶۴٪ آرا برای سومین بار به ریاست جمهوری روسیه برگزیده شد. سقوط قیمت نفت و تحریم‌های بین‌المللی اعمال شده بر روسیه در آغاز سال ۲۰۱۴ در پی انضمام کریمه به روسیه  منجر به کاهش ۳٫۷٪ای رشد در ۲۰۱۵ شددر دوره رهبری پوتین روسیه در زمینه‌های شاخص مردم سالاری وشاخض احساس فساد  جایگاه پایینی داشته است.

مطالب مرتبط