افغانستان، تروریزم و اقتصاد سیاه
آقای غنی در هفتمین نشست کنفرانس قلب آسیا – روند استانبول در باکو گفته که سازمانهای جرمی فراملی، به خصوص کارتلهای مواد مخدر، تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان هستند.
او گفته که افغانستان افزایش کشت خشخاش را در سال ۲۰۱۷ تایید میکند؛ ولی میخواهد که تلاشهایش برای جلوگیری از فرآوری، قاچاق و نابودی کارخانههای مواد مخدر را گسترش دهد.
او گفته که درعملیاتهای اخیر نیروهای ویژه و کوماندوهای افغانستان به ارزش ۵۰ تا ۷۰ میلیون دالر مواد مخدر نابود شده و این عملیاتها ادامه خواهد یافت و بخشی از برنامه چهارساله امنیتی افغانستان است.
آقای غنی گفت مواد مخدر از طریق کشورهای همسایه افغانستان به بیرون افغانستان قاچاق میشود و افزوده که در ۱۱ ماه گذشته، بیش از دو تن هروئین، ۶۴ تن مورفین، ۴۰۰ تن تریاک، ۲۵ تن چرس و همچنین بیش از هزار کیلو مواد کیمیایی که در تولید و فرآوری مواد مخدر استفاده میشود، کشف و نابود شده که ارزش آنها بیش از ۳۵۲ میلیون دالر تخمین شدهاست.
در باره تجارت سیاه و سودآور مواد مخدر و اقتصاد سیاه و مجرمانه ای که بر این محور، شکل گرفته، تا حدود زیادی حق با رییس جمهور غنی است.
دهقانان فقیر هلمندی یا بدخشانی از این تجارت سیاه و پررونق به همان میزان سهم و سود میبرند که از تروریزم و ناامنی و جنگ، سهم می برند. سهم آنها از این اقتصاد سیاه، فقط بدنامی و شرمساری جهانی است؛ این در حالی است که اصلی ترین بازیگران این عرصه، کارتل های بزرگ فراملیتی و باندهای عظیم مافیایی هستند که در ابعاد جهانی، فعالیت می کنند و نبض ثبات و امنیت منطقه و جهان، عملا در دستان آنها قرار دارد.
آنها تعیین می کنند که تجارت تریاک، بر چه اساسی نیازسنجی شود، در کجا شکل بگیرد و از چه مسیرهایی و برای چه اهدافی در روسیه، اروپا و سایر نقاط دوردست جهان، صادر گردد.
شریانها و شاهرگهای حیاتی کشت و تولید و ترانزیت و توزیع مواد مخدر را تاجران مخوف مرگ، مدیریت میکنند؛ همانهایی که حکومتهای ملی را تضعیف میکنند، سازمانهای ضد قاچاق را زمینگیر میسازند، نیروهایی مرزی را آلوده مینمایند و با تزریق مقادیر هنگفتی پول به مقامهای عالیه کشوری و لشکری، شبکهای عظیم و پیچیده از یک فرایند قاچاق را شکل میدهند.
این مهم به ویژه در کشورهای آسیبپذیر و درگیر بحران، جنگ، ناامنی و بیثباتی که حکومتهای ملی و دستگاههای سیاسی آن، عمیقا از سوء مدیریت، فساد، زد و بندهای سخیف سیاسی و طیفبندیهای ویرانگر قومی رنج میبرند، بیشتر از هر جای دیگری، امکان تحقق پیدا میکند؛ حکومتهایی مانند میانمار، مکزیک و افغانستان!
نکته جالب توجه اما این است که در افغانستان، پس از هجوم نظامی ائتلاف به رهبری امریکا، حجم مواد مخدر تولیدی، نه تنها هیچ کاهشی را شاهد نبوده؛ بلکه به مرور، به نحو سرسامآوری افزایش یافته است. این روند، پرسشها و نگرانیهای عمیق و جدی را به ویژه از سوی کشورهای هدف و قربانی این تجارت سیاه و مرگبار، از جمله روسیه، ایجاد کرده است.
از دید آنها، ناتو و امریکا نه تنها هیچ توفیقی در مهار و کنترل کشت و تولید و ترانزیت و توزیع مواد مخدر و انهدام باندهای مخوف تبهکار و مافیایی بینالمللی، کسب نکرده؛ بلکه در مواردی حتی خود این نیروها نیز در مقام متهم قرار میگیرند و مورد سوء ظن واقع میشوند.
به عنوان مثال، نیروهای انگلیسی که سالها عهدهدار رهبری مبارزه با مواد مخدر در افغانستان بوده اند، به صورت متمرکز، در ولایت جنوبی و جنگزده هلمند، حضور داشته اند. این در حالی است که هلمند از یک منظر، پایتخت مواد مخدر جهان شناخته میشود و به تنهایی، نزدیک به نیمی از کل حجم مواد مخدر تولیدی جهان، در این ولایت گرمسیر حوالی جنوب، تولید میشود.
از زمانی که نیروهای انگلیسی در این ولایت، مستقر شده اند در کنار جنگ و ناامنی و بیثباتیهای مداوم، کشت و تولید مواد مخدر در آن نیز سالانه به میزان غیر قابل باوری، توسعه پیدا کرده است.
در این شکی نیست که حضور قدرتمندانه تروریستهای منطقهای و بینالمللی در این ولایت، خود از عوامل کلیدی افزایش کشت و تولید مواد مخدر هم بوده؛ اما آیا این بهتنهایی میتواند برای عدم دخالت مستقیم نیروهای انگلیسی در افزایش بیرویه این پدیده مرگبار، قانعکننده و پذیرفتنی باشد؟
آیا دلیلی وجود دارد که نشان دهد میان تروریزم، جبهه ضد تروریزم به رهبری ناتو و افزایش حیرتانگیز کشت و تولید و ترانزیت مواد مخدر در افغانستان، هیچ نسبتی وجود ندارد؟