بن سلمان؛ کودتا علیه شاهزادگان!

روز شنبه، بزرگترین حمله بازداشت علیه رجال سیاسی عربستان در طول تاریخ آل سعود اتفاق افتاد. کشتارگاه سران یا قربانگاه خونین شنبه، نامی بود که برخی رسانه‌ها برای این بازداشت‌ها برگزیدند.

چهار وزیر فعلی و بیش از ۱۰ مقام سابق و ۱۱ شاهزاده سعودی بازداشت شدند. از مشهورترین آنان شاهزاده ولید بن طلال، میلیاردر سعودی و سرمایه‌گذار شرکت‌های توییتر و اپل است که در حمل سال روان سفری هم به کابل داشت و مورد استقبال ارگ قرار گرفت.

گفته می‌شود نام برادر بن لادن و رئیس بنیاد مالی بن لادن در ریاض هم در بین بازداشت شدگان گزارش شده است.

blank

این اقدام و به دنبال آن برکناری فرمانده گارد نیروی دریایی سعودی در پوشش مبارزه با فساد انجام شد.

کمیته مبارزه با فساد که ریاست آن بر عهده ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان، است ساعاتی بعد از تشکیل، دستور بازداشت‌های گسترده در دربار آل سعود را صادر کرد.

کمیته مبارزه با فساد عربستان سعودی در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که «این سرزمین پایدار نخواهد ماند، مگر آن که فساد ریشه‌کن شود و افراد فاسد پاسخگو باشند.»

اما این ظاهر قضیه است. در عربستان هیچ اقدامی، ملی و معمولی نیست. دودمان آل سعود، به عنوان حاکم مطلق شبه جزیره عربستان، سالیانی طولانی است که درگیر اختلافات بسیار فشرده و فرساینده داخلی است. این اختلافات که تا کنون بسیار پوشیده و پیچیده بود، اکنون و مخصوصا پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه پیشین عربستان، آشکار و آفتابی شده است. در اولین اقدام پس از مرگ او، ملک سلمان، محمد بن نایف را برخلاف سنت خاندانی آل سعود، از سمت ولیعهدی برکنار و پسرش محمد بن سلمان را ولیعهد خود تعین کرد. از آن زمان تا کنون، این جوان مغرور سی و دو ساله، مدام در حال برداشتن موانع رسیدن به قدرت مطلقه در عربستان از سر راه خود بوده است.

آنچه اکنون در ریاض از بازداشت ده‌ها نفر از جمله ولید بن طلال؛ میلیاردر بانفوذ سعودی، روی داده است، در جهت تحکیم پایگاه سیاسی و اقتصادی محمد بن سلمان در قدرت بوده است.

بن سلمان به حربه‌ای متوسل شده که برای همه و از جمله برای مردم عربستان، خوش‌آیند و خوش‌آهنگ است: مبارزه با فساد!

اما این شعار خوش‌آهنگ برای هر کس اگر باورپذیر باشد، برای محمد بن سلمان نیست. او بیشتر و عریان‌تر از دیگران آلوده به فساد است. فساد بن سلمان فساد سوء استفاده از قدرت برای توسعه نفوذ خود در همه لایه‌های درونی قدرت است.

این البته به معنای تبرئه بازداشت‌شدگان از آلودگی به فساد نیست. آن‌ها هم بخشی از غول‌های فساد سیاسی و اقتصادی عربستان هستند، اما این اقدام‌ بن سلمان متکی و مبتنی بر مبارزه با فساد نیست، بلکه این کار او از عقبه‌ای آب می‌خورد که کاملا سیاسی و مبتنی بر راهبردی پیشگیرانه برای رسیدن به قدرت مطلقه در عربستان است.

blank

ولیعهد جوان سعودی در پی آن است که با تحکیم پایه‌های قدرت و توسعه سلطه و نفوذ خود در تمامی بخش‌های دربار آل سعود، راه را برای رسیدن خود به پادشاهی باز و هموار کند. بنابراین مبارزه او با فساد، ماهیتا کودتایی است که در پوشش فسادستیزی، اما معطوف به «پادشاهی» انجام می‌شود. برای همین است که این کودتا می‌تواند ویرانگر و تباه کننده هم باشد.

کودتای موجه و محترمانه محمد بن سلمان، عربستان را در معرض عبور از ثبات سیاسی نیم‌بندی قرار می‌دهد که تا کنون با تصلب و استبداد سلفی سران آل سعود دوام آورده است، اما با انقراض این دوره، و ورود شتابناک آن با اقدامات شتابنده‌ای که ولیعهد جوان و زیاده‌خواه این کشور انجام می‌دهد، عربستان تجربه سخت و سنگینی از فروپاشی ساختار سیاسی و به دنبال آن فروپاشی اجتماعی را از سر خواهد گذراند.

این تجربه از آنجا به میان خواهد آمد که ولیعهد عربستان در پی عبور دادن عربستان از سنت تاریخی خود به مدرنیزم غربی است و بنا ندارد به جابه‌جایی مهره‌های سیاسی و بازداشت گسترده شاهزادگان آل سعود بسنده کند. بدن شک، برایند چنین عبوری، مستلزم اجرای تعدیلاتی در ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی  عربستان است و این همان چیزی است که به شکل‌گیری فضای ملتهب و مهارناپذیر مطالبات مدنی در عربستان منتهی می‎‌شود.

ممکن است این اقدامات، از حمایت خارجی امریکا و اسرائیل نیز برخوردار باشد، و از این جهت، سران سعودی نسبت به توانایی مهار بی‌ثباتی‌های ناشی از گسست در ساختار سیاسی، امیدوار باشند، ولی رهایی جامعه بسته‌ای مثل عربستان سعودی از زنجیر استبداد سلفی، آنقدر گسترده و موجناک است که به دگردیسی‌های بسیار کلان سیاسی ـ اجتماعی منتهی خواهد شد و در نهایت این کشور را در معرض دشواری‌های بسیار پیچیده سیاسی ـ امنیتی قرار خواهد داد.

مطالب مرتبط