«یک رییس» و «اینهمه» مشاور!
بر پایه اسنادی که در فضای مجازی دست به دست میشود، شمار مشاوران رییسجمهور غنی به ۴۸۴ نفر میرسد و مقدار معاش سالانه آنان به بیش از ۲۰۰ میلیون افغانی!
این اسناد نشان میدهند که مشاوران رییسجمهور در بخشهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی گماشته شدهاند.
همچنین بر پایه این اسناد مجموع معاشات ماهانه مشاوران آقای غنی بالغ بر هفده میلیون و دوصد و شصت و یک هزار و ششصد و شصت افغانی و مجموع معاش سالانه آنان به ۲۰۷ میلیون و ۱۴۰ هزار افغانی بالغ میشود.
اگرچه دفتر مطبوعاتی رییسجمهور نسبت این اسناد واکنش نشان داده و از شمار مشاوران آقای غنی، آماری به مراتب پایینتر از آنچه در اسناد دیده میشود، ارائه کرده است، اما با توجه به واقعیتهای جاری در زمینه انتصاب مشاوران رییسجمهور، استبعادی ندارد که آمار ذکرشده در اسناد، درست و منطبق با واقع باشد.
این که رییسجمهورها در سراسر عالم، به کمک گروهی از مشاوران، تصمیمگیری میکنند، هم معقول است و هم مرسوم. اما تفاوتی که استخدام مشاوران در ریاستجمهوری افغانستان با سایر کشورها دارد در این است که ملاحظات قومی و سیاسی در اینجا بیشتر از توجه به توانایی و تخصص مشاوران، در انتصاب و استخدام آنان دخیل است.
مشاوران رییسجمهور در افغانستان عمدتا فاقد قدرت علمی و تجربه و تخصص در بخشی هستند که در آن به کار گماشته میشوند. بخشی از مشاوران رییسجمهور ما کسانی هستند که در مبارزات انتخاباتی آقای غنی با او همکاری کرده و حضور در چرخه و چارچوبه قدرت را پاداش کمپاین برای رییسجمهور در عصر تبلیغات انتخاباتی میدانند.
گروهی نیز به دلیل برخورداری از پایگاه ممتاز اجتماعی و میزان نفوذ و تأثیرگذاری در میان مردم از چانس مشاورت برای رییسجمهور برخوردار میشوند.
شماری نیز نان وابستگیهای قومی و تباری خود با رییسجمهور را میخورند و به عنوان مشاور او امتیازات کلان سیاسی و اقتصادی را به جیب میزنند.
در این میان دستهای هم رفیق دوران تحصیل و کودکی او بوده اند و به یمن این رفاقتها و آشناییها وارد دالان قدرت شده و از خوان پرنعمت گسترده در ارگ بهرهها میبرند.
القصه در میان انبوه مشاورانی که رییسجمهور استخدام کرده است، به ندرت میتوان چهرههای شاخص علمی و اکادمیک یافت که بِر را از بُر بازشناسند و بتوانند در امر مشاورت، کاری از پیش ببرند یا گرهی باز کنند.
به همین دلیل است که بسیاری از مشاوران آقای غنی را کسانی تشکیل میدهند که فقط عنوان مشاورت رییسجمهور را یدک میکشند و از امتیازات آن بهرهمند میشوند، بدون آن که در طول دوران ریاستجمهوری آقای غنی، حتا یک بار او را ببینند و در حوزه مسؤولیت خود مشورههای سازنده و راهگشار به او بدهند. برای همین است که در میان مشاوران رییسجمهور، کسانی را میتوان یافت که حتا به اندازه امضای حاضری خود در دفتر کار خویش حاضر نمیشوند، و صرفا در پایان هر ماه برای دریافت معاش محوله شان حضور به هم میرسانند!
سؤالی که در این خصوص قابل طرح است این است که آیا فساد اداری، چیزی نیست که بیش از همه دامن رییسجمهور را فرا گرفته است؟ آقای غنی به موجب چه حقی اینهمه مشاور بیکاره و به دردنخور و فاقد صلاحیت و توانایی کاری استخدام کرده است؟
اگر استخدام صدها مشاور، مبتنی بر مصلحت است، پس هر فسادی که در ادارات افغانستان واقع میشود، با ابزار «مصلحت» قابل توجیه است، و در نتیجه هر شعاری برای مبارزه با فساد، دروغی است که به مردم و جامعه جهانی گفته میشود.
دفتر مطبوعاتی رییسجمهور آمار مشاوران او را ۱۰۲ نفر اعلام کرده. فرض را بر این میگیریم که به راستی تعداد مشاوران رییسجمهور در همین حد است. اما آیا همین تعداد مشاور بیش از میزان نیاز آقای غنی نیست؟ یک رییسجمهور به چند نفر مشاور نیاز دارد؟ مطمئنا به صد نفر مشاور نیاز ندارد. پس همین مقدار هم غیرقابل توجیه و فاقد مبنای عقلپذیر و به دور از معیارهای حکومتداری خوب و سالم است.
آقای غنی نباید فراموش کند که در قبال مردم خود مسؤول و پاسخگو است و حق ندارد پول بیت المال را اینچنین سخاوتمندانه بذل و بخشش کند.
پس اگر در آقای غنی، ارادهای برای مبارزه با فساد وجود دارد، او این کار را از دفتر مشاورت خود باید آغاز کند.