شکست ائتلاف نجات به «پاس آشناییها»
سرانجام دوره دوری و صبوری میان عبدالله و نور دیروز به بهانه گرامی داشت از هفته شهید در مزار شریف به پایان رسید. دعوت و استقبال عطا محمد نور از عبدالله تنها این گمانه را تقویت میکند که عبدالله عبدالله تنها نماینده حزب جمعیت است که در مقام رئیس اجرایی حکومت کار میکند و سران این حزب باید به این نکته اهمیت بدهند و تن.
هرچند ریشه اختلافات میان اعضای جمعیت با داکتر عبدالله نه اندک است نه کوچک ولی ظاهرا نزدیکی عبدالله با احمد شاه مسعود در زمان جنگ و حضور جنجالی او در انتخابات گذشته او را اکنون به یک کفه سنگین ترازو هم در سطح ملی و داخلی، هم در سطح بین الملل تبدیل کرده است.
بااین حال نور و اعضای جمعیت مجبور هستند به حضورآقای عبدالله در حکومت به عنوان نماینده خود اکتفا کنند.
چند نکته مهم و اساسی پشت این دیدارها نهفته است که موشکافی این رازآلودگی در دنیایی سیاست افغانستان کار سهل و سادهی هم نیست.
پیشینه نزدیکی داکتر عبدالله با عطا محمد نور از آدرس نیمهی حکومت وحدت ملی، در چنین برههی که افغانستان سیاه ترین روزگار سیاسیاش را تجربه میکند نویدی است برای ارگ ریاست جمهوری مبنی براینکه ائتلاف نو بنیاد نجات، نه قادر شد خودش را نجات دهد و نه افغانستان را که غرق در بحران است.
دیدار محمد محقق عضو ائتلاف نجات با جنرالی در تبعید، از سوی هم همراهی صلاحالدین ربانی سرپرست وزارت خارجه با رئیس جمهور، در سفر به مقر سازمان ملل، خوش و بیش عبدالله با نور، لبخند خشک شده ضیا مسعود در کادر عکس عبدالله با سران جمعیت در بلخ، همه نشان از پیروزی ارگ در برابر گروههای مخالف سیاسی آقای غنی دارد.
آنچه در ابتدای تشکیل و تعهد سران ائتلاف نجات مشاهده میشد نیز نشان از یک چیز داشت و آن چیزی نبود جز شکست زود هنگام، شکستی که بدون شک کفه بُرد را به نفع حکومت و رئیس جمهور سنگینتر میکند.
سفر محقق به انقره، نیز این گمانه را تقویت میکند که حتی حکومتیهای که این ائتلاف را تشکیل دادند هم جنرال همیشه تنها را تنهاتر گذاشتند و از سوی هم سفر عبدالله به بلخ، این گمانه زنیها را تقویت میکند که صلاح الدین ربانی، عطامحمد نور و مسعود هم ظاهرا در کنار هم خواهند ماند.
تنشها میان عبدالله و عطا محمد نور در یکسال اخیر بقدری دامنهاش گسترده شده بود که نزاکتهای سیاسی و دوستی این دو رفیق قدیمی هم از میان رفت. سفر عبدالله به بلخ این نکته را هم به جمعیتیها وانمود کرد که او در برابر سخنان چند ماه قبل نور که از عبدالله با عناوین و القاب مختلف یاد کرده بود دلخور نیست و کار در فضای رقابتی سیاسی کشور او را نرم و انعطاف پذیرتر کرده است. عبدالله با خواندن شعر کنایه آمیزی “به دل گفتم کدامین شیوه دشوار است در عالم/ نفس در خون تپید و گفت پاس آشناییها» دوره دوری و گسست که میان این دو عضو حزب جمعیت ایجاد شده بود را فراموش کرده است.
اکنون این جنرال دوستم است که در تبعید خواهند ماند و اعلامیههای محکوم کردن این و آن را به رئیس دفترش در کابل ایمیل میکند و خبری از چوکیهای نرم و گرم ارگ ریاست جمهوری نیست که نیست.
جنرالی که به زبان تیز سیاست افغانی اشراف ندارد ظاهرا وقتش رسیده که کمی سر به زیر شود و با ناملایمتهای که وجود دارد تن بدهد چون ائتلاف سازی در افغانستان بقدری شکننده و بدون تاریخ مصرف است که حتی جنرال خوش باور هم به شکنندگی آن باورمند نیست.