بزرگترین مانور روسیه برای کدام دشمن: «فرضی» یا «واقعی»؟
روسیه بزرگترین مانور نظامی خود پس از پایان جنگ سرد را پنجشنبه هفته گذشته، در نزدیکی مرزهای شرقی اتحادیه اروپا اجرا کرد.
این مانور توسط ارتشهای روسیه و بلاروس به صورت مشترک برگزار شده است. به گفته وزارت دفاع روسیه این مانور با شرکت دوازده هزار و ۷۰۰ نظامی و «منحصرا برای سنجش توانایی دفاعی» این کشور اجرا میشود؛ هرچند بخشی از آن به آزمایش قدرت آتش علیه هدفهای فرضی در نزدیکی مرز پولند و کشورهای بالتیک اختصاص دارد.
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در واکنش به این مانور گفته است که روسیه کوشیده جزئیات این مانور را حتیالامکان مخفی نگاه دارد. این پیمان روسیه را متهم کرده که شمار نفرات شرکتکننده در آن را کمتر از تعداد واقعی گزارش کرده است. منابع ناتو معتقدند که ممکن است تا یک صد هزار تن از نفرات ارتشهای روسیه و بلاروس در این مانور شرکت داشته باشند.
کارشناسان نظامی غربی با استناد به پیشینه مانورهای نظامی گسترده روسیه، که عملیات نظامی علیه گرجستان و اوکراین را در پی داشت، نسبت به این مانور نگراناند و آن را با دقت و جدیت دنبال میکنند.
در این میان، آنچه بیش از همه مایه نگرانی نسبت به برگزاری این مانور شده است، همزمانی آن با قرار داشتن روابط روسیه و غرب در بدترین شرایط از زمان پایان جنگ سرد است. این موجب شده است که اروپای شرقی، غرب و پیمان نظامی آن (ناتو) این نوع تحرکات روسیه را نگرانکننده و «تهدیدآمیز» بدانند. به ویژه روسیه خود را مدافع مرزهایی میداند که برای مسکو تداعیکننده خاطرات اتحاد جماهیر شوروی است و هر گونه کنشگری نظامی ـ امنیتی ناتو در مرزهای سابق خود در اروپای شرقی را به مثابه تلاش برای توسعه حوزه نفوذ این پیمان نظامی میشمارد و با عملیات پیشدستانه، از آن گونه که در اوکراین برای الحاق جزیره کریمه به خاک خود انجام داد، با آن مقابله میکند. اکنون نیز یکی از موجبات نگرانی غرب، همان چیزی است که سه سال پیش (۲۰۱۴) در جزیره کریمه رخ داد.
در مقابل، مقامات روسی اما هرگونه برنامهای علیه امنیت کشورهای همسایه را تکذیب کرده و گفتهاند که هدف مانورهای نظامی، آمادگی دفاعی برای مواجهه با «تهدیدهای» خارجی است.
احتمالا تهدیدهای خارجی مورد نظر روسیه، تهدیدهایی است که از ناحیه سازمان پیمان آتلاتنکی شمالی (ناتو) منافع، ثبات و امنیت این کشور را هدف قرار میدهد؛ اگرچه داعش نیز میتواند از مصادیق تهدیدهای خارجی متوجه روسیه شمرده شود، اما با توجه به تجربه عراق و سوریه، داعش نیز نیرویی مستقل و بینیاز از حمایت غربیها نیست؛ به ویژه این که غرب، برخلاف رهبری ائتلاف مبارزه علیه داعش، به تأسیس این گروه و حمایت از آن متهم است.
به هر روی، حتا اگر فرض را بر این بگذاریم که نگرانیهای ناتو و اروپای شرقی نسبت به بزرگترین مانور نظامی روسیه پس از جنگ سرد، بیهوده و باد هوا و نتیجه توهم توطئه است، از این حقیقت اما نمیتوانیم چشم بپوشیم که این مانور اولا در ذات خود مستلزم نمایش قدرت رزمی و دفاعی روسیه و تبارز آمادگی نیروهای این کشور برای بهرهبرداری موفق از دستاوردها و فناوریهای تسلیحاتی فوق مدرن مسکو است، و ثانیا بیارتباط با بحران کوریای شمالی هم نیست. این گمانه از آنجا تقویت میشود که با وضع تحریمهای تازه سازمان ملل علیه کوریای شمالی، این بحران وارد دور تازهای از شدت شده و پیونگ یانگ، همچنان که پیشبینی میشد، نه تنها از مواضع خود مبنی بر تولید سلاحهای هستهای کوتاه نیامده، بلکه امریکا و جاپان را به صورت بیسابقه به حمله اتمی تهدید کرده است. با این حال، توجه و تمرکز به این اهداف نهفته در بطن مانور نظامی روسیه، به معنی چشمپوشی از پیامهای روشن این مانور برای سایر قدرتهای منطقهای و جهانی نیست؛ چرا که بزرگترین مانور روسیه پس از پایان جنگ سرد، حامل این پیام میتواند باشد که: مسکو به نقطهای از توانمندی دفاعی و تسلیحاتی دست یافته که جهان ناگزیر است از او حساب ببرد!