افغانستان میدان نبرد قدرتها

تشدید ومدیریت بحران در خاورمیانه خصوصا در کشورهای مثل افغانستان که درگیر نزاع های درونی هستند از سوی قدرت‌‌های بزرگ همچنان ادامه دارد.blank

با روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیس جهوری امریکا با توجه به قاطعیت که او در مبارزات انتخاباتی از خود به‌جا گذاشته بود امید بر این می‌رفت که اوضاع بد حاکم در خاورمیانه بهبود پیدا خواهد کرد.

بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا نه تنها که اوضاع در خاورمیانه بهبود نیافت که دامنه جنگ و نفوذ تروریزم در این منطقه گسترش یافت.

در سوریه آن‌چه که دولت اسد و حامیان او طرف‌های درگیر در این کشور را تروریزم می‌نامند از سوی غربی‌ها حمایت همه جانیه می‌شوند، در مقابل، دولت روسیه، ایران و حزب‌الله که بازوی راست ایران در خاورمیانه نام‌بره می‌شود در مقابل گروه‌های نام‌برده می‌جنگندند.

واقعیت امر این است که هم غربی‌ها هم روسیه و ایران در منطقه در قالب‌های گوناگون از تروریزم حمایت می‌کنند. بازی میش و گرگ که در سوریه جریان دارد در یک سال اخیر به صورت محتاطانه توسط مهندسین جنگ داخلی و خارجی، وارد جغرافیای افغانستان نیز شده است.

حمایت کشور های که مخالف حضور بلندمدت امریکا در افغانستان هستند از طالبان، بر پیچیدگی اوضاع امنیتی کشور افزوده است. روس‌ها در یک سال اخیر بطور بی سابقه‌ای با طالبان نزدیک شده اند، نزدیکی که گاهی سر و صدا های مقام افغان را نیز به هم‌راه داشته است.

از برگزاری نشست چند جانیه صلح با طالبان در مسکو و چین در غیاب دولت افغانستان گرفته تا مهندسین تجهزات جنگی طالبان در کندز توسط روس‌ها از مواردی است که روسیه و امریکا را در کابل رو در روی هم قرار داده‌است.

از سوی هم بازی نرم ایران، دوست استراتژیک روسیه در افغانستان و تشویق طالبان بر استمرار جنگ این گروه با دولت افغانستان که به نوعی این جنگ به شکست امریکا در امر دولت سازی در افغانستان و مبارزه با تروریزم در این کشور منجر می‌شود از افغانستان به‌عنوان میدان نبرد امریکا، روسیه، ایران، عربستان، پاکستان و هند درست کرده‌است.

ایران در هلمند و فراه رویکرد تقویت طالبان را در پیش گرفته است، حمایت کشورهای هم‌سایه از طالبان این گمانه را تقویت می‌کند که همسایگان وقدرت های بین المللی در افغانستان دنبال از میان بر داشتن طالبان و تروریزیم نیستند.

اکنون طالبان نیز تحت رهبری واحد نیستند و این، راه رسیدن به یک صلح پایدار در این افغانستان را طولانی تر می‌کند. قدرت های که در افغانستان برای سرکوب تروریزم حضور نظامی دارند بیشتر درگیر جنگ نیابتی و مقاصدهستند که مربوط ساکنان افغانستان نمی‌شود.رقابت امریکا با روسیه، جنگ هند با پاکستان، نزاع ایدولوژیک عربستان با ایران و به تازگی نقش پُر رنگ ترکیه در بازی های درون دولتی افغانستان از مباحثی است که بدون شک این گمانه را تقویت می‌کند که افغانستان روی دیگر سکه‌ی سوریه می‌شود.

جنگ روانی که از سوی حلقات خاص در افغانستان و بیرون از کشور مبنی بر تایید حضور واقعی وفزیکی داعش را در افغانستان صحه می‌گذارد نیز بر استمرار جنگ در افغانستان تاکید می‌کند. وگرنه داعش در افغانستان از آن قدرت و صلابت که در عراق و سوریه برخورداراست بدور است.

بنا، سناریوی جنگ در افغانستان توسط دکترین جنگ خارجی تهیه و تبین شده است که گویا تاریخ مصرف این سناریو به این زودی های به پایان نخواهد رسید.

پایه گذاری حکومت ضعیف در افغانستان از همان ابتدا این گمانه را تقویت می‌کرد که سستیم نظارت و ارزیابی نزد مقامات افغانستان از وضعیت جاری و حضور نیروهای کشورهای دیگر ضعیف است.

جنگ استخباراتی میان قدرت‌ها و همسایگان افغانستان در این کشور بقدر پیچیده و گنگ است که بررسی و کنترل این مهم از عهده نظام فعلی یا هر نظام که مبتنی بر پایه های ضعیف و وابسته استوار باشد ضعیف است.

بررسی ابعاد پیچیده و چندوجهی مولفه های اصلی ثبات و امنیت در افغانستان نشان می‌دهد که اوضاع امنیتی در سال جاری نه تنها که امیدوار کننده نیست بلکه به مراتب بدتر از سال‌های گذشته خواهد بود. دست آخر، اختلافاتی درون دولت، اعتماد مردم را نسبت به مدیریت کشور از سوی حاکمان فعلی در چنین شرایط خدشه دار کرده است.

گسترش ناامنی ها در ولایت‌های جنوبی و شمالی کشور از یک سو و آغاز جنگ فرقه ای دیرینه از سوی برخی بازیگران منطقه مثل ایران، پاکستان، عربستان از سوی دیگر، یحتمل بر استمرار بحران چند بعدی در افغانستان خواهد انجامید.

حمید اکبری

 

مطالب مرتبط