امتیاز گیری به شیوه جنرال دوستم؛ اتهام بزن چوکی بگیر

جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری پس از بازگشت از عملیات نسبتا ناموفقانه در ولسوالی غورماچ ولایت فاریاب در یک نشست مطبوعاتی رئیس جمهور و رئیس اجرایی حکومت که خود معاون اول آن است را به قوم گرایی و ناتوانی متهم کرد.

صراحت در اتهام زنی از سوی معاون رئیس جمهور به رئیس دولت بدون شک بی پیشینه است اما تازه نیست.

جنرال دوستم رئیس جمهور را به قوم گرایی و ملیت پرستی متهم کرده و گفته است اشرف غنی کسی را که به زبان پشتو تکلُم کند برایش ارزش بی‌بدیل دارد و اگر از لوگر باشد بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.

14801188_1784541695136490_560004554_n
صراحت در اتهام زنی از سوی معاون رئیس جمهور به رئیس دولت بدون شک بی پیشینه است اما تازه نیست.

روز گذشته آخرین قطره های صبر جنرال فرو ریخت و رازهایی‌که نباید از سوی یک جنرال که دوسال معاون اول رئیس جمهوری نیز است پرده برداشته شود.

جنرال دوستم اشرف غنی را به پشتون گرایی و داکتر عبدالله را به تاجیک گرایی متهم کرده و گفته است این دو، هرکدام کسانی را برای خودشان ترجیح می‌دهند که از قوم و قبیله و ولایت شان باشند.

بدون شک اظهارات تازه دوستم دور از واقعیت نیست ولی اتهاماتی که در این سطح از زبان معاون رئیس جمهوری در انظار عمومی و رسانه‌‌ها، شاید دور از عرف دپیلماتیک باشد.

رئیس جمهور و معاونانی که قادر به حل اختلافات دورنی ارگ نباشند بدون شک قادر به اداره مملکت‌ی که بحران از سر و صورتش می‌بارد نخواهند بود.

 ریشه اختلافات جنرال دوستم با رئیس جمهور سر دراز دارد و هربار که جنرال برای عملیاتی به شمال می رود در ختم کار عقده هایش را بر سر ارگ و غنی خالی می کند.

اختلافاتی که جنرال با ارگ دارد بدون شک به صلاحیت و چلش امضای جنرال بستگی دارد. او بارها گفته است که امضایش اعتباری در دستگاه های اجرایی ندارد و نیز از قومش چندان امتیازی در وزارت ها، سفارت ها و مناصب دولتی ندیده است.

یکی دیگر از موارد اختلافی جنرال و ارگ، بحث قندوز است که بارها از سوی دوستم مطرح شده است و در این داستان، گویا شورای امنیت مانع رفتن جنرال به قندوز شده است.

 جنگ در شمال که پایگاه اصلی‌اش در قندوز است بدون شک مدیریت‌اش بسیار پیچیده است. گفته می‌شود چهره جنرالان پاکستانی پُشت نقاب‌های مخوف طالبان در جنگ قندوز پنهان است و نیز ممکن است حضور جنرال برای خیلی از ستون پنجمی‌ها در جنگ قندوز قابل تحمل نباشد.

دوستم در برخی موارد، شکوه هایش از رئیس جمهور را از آدرس رئیس دفترش به رسانه‌ها انتقال داده است.

 عنایت الله بابر فرهنمد رئیس دفتر دوستم به رسانه‌ها گفته است که رئیس جمهور حتی جواب زنگ تلفن معاونش” جنرال دوستم” را نه‌می‌دهد. این یعنی شخص رئیس جمهور نیز طرفدار حضور دوستم در جنگ قندوز نبوده‌است.

واقعیت امر این‌است که جنرال دوستم فقط یک جنرال جنگ است و در معادلات کلان کشوری خیلی اشراف ندارد. یکی از درد دل های جنرال ریشه در همین موارد دارد.

 از سوی دیگر اطراف آقای جنرال، نسبتا خالی از کسانی‌است که سهم قابل توجه معاون اول رئیس جمهور را در یار گیری و سهم خواهی اداکنند.

جنرال دوستم در شرایط کنونی به کسانی‌نیاز دارد که در نبود خودش بتواند جای خالی اش در موضوعات مهم سیاسی را پُر کنند اما مهره های مورد اعتماد او که یکی دو تا بیشتر نیستند همگی به نحوی در حکومت جای گرفته اند و به فکر دیگر یاران جنرال نیست.

فیض الله زکی که از او بعنوان استراتژیست اصلی سیاست های جنرال نام برده می شود اکنون معاون حنیف اتمر است و شاکر کارگر نیز عنوان هایی دارد که به راحتی حاضر نیست به پای جنرال دوستم قربانی کند.

تشت رسوایی که از دستان جنرال دوستم از بام ارگ فرو افتاد بدون شک بر استمرار بحران های خرد و کلان در داخل ارگ و سپیدار کمک خواهد کرد. نسبت اتهام بستن جنرال دوستم مبنی بر قومی اندیشی دو شریک قدرت در ارگ و سپیدار از محبوبت اندک این حکومت در میان مردم نیز خواهد کاست و این لطمه‌ ای خواهد بود بر گربیان پاره ارگ وسپیدار که جامعه جهانی را به بهانه همگرایی و همزیستی مسالمت آمیز، وادار به کمک‌های میلیاردی کردند.

از جانب دیگر دوستم خودش را در ارگ به‌عنوان مقام معاونیت اول به‌شدت تنها می‌پندارد و این تنهایی منجر به فاش کردن راز های نهفته در درون ارگ و سپیدار شده‌است.

قومی اندیشیدن اشرف غنی و عبدالله عبدالله بعید است که از انظار مردم افغانستان پوشیده بماند ولی شنیدن این اتهامات از زبان معاون اول ریاست جمهوری- کسی که خودش را در اوایل تشکیل حکومت وحدت ملی در نبود محمد اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان می‌پنداشت- خیلی غیر دپیلماتیک و دور از  تعاملات سیاسی مدرن و امروزی جلوه خواهد داد.

اعتراضات دوستم و درد دل‌های دوساله‌اش درپُست معاونیت اول، به این معنی است؛ جنرالی که در نبود رئیس جمهور خودش را جانشین او می‌پندارد، از گفتگوی رو در رو با رئیس اش عاجز است که مجبور شده این حرف‌ها را در شبرغان شهری‌که تحت قلمرو اش است به زبان براند.

معاون اول رئیس جمهوری یک کشور وقتی تماس های مکررش به رئیس اش بی پاسخ گذاشته شود به این معنی است که ایشان در خلا قدرت و صلاحیت به‌سر می‌برد. در این صورت استعفای عزت‌مندانه جنرال بر محبوبیت اش خواهد افزود تا این‌که به گفته خودش در اداره فاسد و متعصب کار کند.

رسانه‌ی کردن موضوعات این چینی جنرال در شرایط حساس کشور یک چیز دیگر را هم تداعی می‌کند و آن این‌که جنرال، دنبال یک امتیاز گیری کلان است.

تقرر افرادش به پُست های والی و سفارت یکی از چند چیزی است که خواب را از چشمان جنرال گرفته‌است.

قوم‌گرایی و منطقه خواهی نزد حاکمان قدرت در افغانستان تازگی ندارد جنرال هم با پوست و گوشت این موضوعات را در گذشته و در حال حس و لمس کرده‌است.

 ولی بیان این موضوعات در شرایط  حساس، بدون شک به سود کشور نخواهد بود و این فقط جنبه امتیاز خواهی و فزون طلبی جنرال را تداعی خواهدکرد.

از سوی هم جنرال دوستم شورای امنیت ملی را متهم به ترور نافرجامش کرده‌است. جنرال دوستم با این تند گویی هایش اکنون رابطه اش را با ارگ و سپیدار به‌صورت خیلی آشکارا وارد مرحله تازه‌ ای کرده‌است. رابطه ای که ممکن است حتی به استعفای او نیز بینجامد ولی در شرایط کنونی هیچ‌کدام به نفع کشور نخواهد بود.

براساس رویه های پیشین جنرال دوستم، احتمال می رود که جنرال با آمدن به کابل و دیدار با رییس جمهور لیستی از مقرری های یارانش را به او بدهد و همه این اتهام زنی ها و تند گویی ها به چند سفارت و چوکی دولتی خلاصه شود. بازی که جنرال در گذشته نشان داده در آن بسیار ماهر شده است.

 

مطالب مرتبط