آسيب شناسي توسعه صنعت گردشگری/ توريسم (مطالعه موردي ايران و روسيه)
شرط ماندگاري رابطه گردشگري، توسعه خدمات گردشگري و تبديل آن به يك صنعت و مكانيزه نمودن فرايند انتقال گردشگران است. این امر نيازمند تحقق شروط زير است:
1. تعريف اهداف گردشگري. 2. تعريف مسير گردشگري. 3. پيشبيني قدرت خريد خدمات گردشگران و مبالغ مالي كه در هر فصل گردشگري كه بين دو كشور جابجا ميشود كه به تناسب آن ميزان خدمات گردشگري و مسير گردشگري در كشور ميزبان تعريف ميگردد. 4. سازماندهي كردن گروههاي گردشگري به تناسب اهداف، مسير گردشگري و قدرت خريد خدمات گردشگري در كشور مبدأ و سپس اعزام نمودن گروههاي تفكيك و طبقهبندي شده گردشگر، به كشور مقصد كه بدون توافق بين دولتها تحقق اين شروط امكان پذير نيست.
متولي طراحي سيستم صنعت گردشگري، نهادهاي حاكميتي و دولتي هستند. اجرای آن ميتواند با بخش غيردولتي باشد كه تحت نظارت دولت است. اگر اصول ياد شده را بپذيريم، میتوان توصيفي از وضعيت روابط گردشگري بين ايران و روسيه را بدست آورد وآسيبهاي ناشي از عدم اجراي اصول صنعت گردشگري را برشمرد و تأثيرات منفياش را بر روابط دو كشور تقويم كرد.
آسيب شناسي اهداف گردشگران و مسير گردشگران ايراني در كشور روسيه: با وجود اينكه روسيه همسايه شمالي ايران است و در ٢٥٠ سال گذشته روابط ايران و روسيه از وضعيت جنگي تا همكاريهاي نظامي در حال نوسان بوده، اما مردم ايران شناخت درستي از اين سرزمين و مردمانش ندارند. دليل اين ادعا، ترجمه آثار ادبي روسيه همانند دن آرام نوشته شولوخوف، جنگ و صلح اثر تولستوي، جنايت و مكافات، آزردگان اثر داستايوفسكي است. عمدهی ترجمههای آثار ادبي از زبان واسط و دوم كه معمولاً انگليسي يا فرانسه است صورت گرفته است.
اين ضعف در شناخت و درك زبان روسي اولين مانع در برقراري ارتباط دو طرفه است. از سوي ديگر روس زبانها به واسطه مردمان قفقازي مانند آذريها و ارامنه و مردمان آسياي ميانه مانند تاجيكها، ازبكها و بعضاً افغانها با زبان فارسي ايراني آشنا شدهاند كه اين واسطهها خطاهاي فاحشي در خصوص شناخت و درك مردم ايران را فراهم نموده است. چرا كه مردمان اين نواحي متأثر از مؤلفههاي تمدني سلسله صفوي بوده و سلسله قاجار هم ادامه دهندهی اين روند بودند و مردمان اين سرزمينها، مردم فلات ايران را با اين مؤلفهها ميشناسند كه پس از انقلاب مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامي، مؤلفههاي شناخت جامعه ايراني تغييراتي داشته است. جامعه روسي از اين روند اطلاعات ناقصي دارد كه به تبع آن شناخت زباني نيز ناقص ميگردد. (دقت گردد اينجا بحث دولتها نيست صحبت از روابط بين مردمان است و روابط بين دولتها بحثي كاملاً متفاوت است).
به تبع اين مشكل وعدم شناخت درست زباني و نتيجه عدم ارتقاء سطوح ارتباط زباني بين مردمان است كه ترويج زبان روسي را بين مردم ايران را مشكل و سخت ميكند از طرفي ترويج زبان فارسي در روسيه با مشكل روبرو مي شود .
نكته بعدي در مورد مسير گردشگري در مسكو و سنت پيتربورگ است. روسيه معاصركشوريست كه در مدت ٤٠ سال از يك كشور ورشكسته سياسي، انقلاب زده و آسيب ديده در جنگ جهاني اول تبديل به يك ابر قدرت جهاني شد و پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي به سرعت، خواهان احياي شخصيت و جايگاه روسيه به عنوان كشوري صاحب فكر و شخصيت در سطح بينالملل است و صنعت توريسم با اين هدف در روسيه تعريف شده است. مسير گردشگران در بازديد از روسيه عمدتاً و عموماً چهار منطقه است: موزه ارميتاژ، گردش شهري در سنت پيتر، گردش شهري در مسكو، موزه كرملين كه شامل كليساهاي درون كرملين است، همگي داراي عناصري هستند كه امكان شناخت كامل از جامعه روسي را فراهم ميكند؛ يعني ميتوان در اين چهار سايت توريستي تاريخ اتحاد (اسلاو) روس و وايكينگ، سپس شكل گيري روس كيف و تأثيرپذيري از تمدن بيزانسي و بعد تسلط مغول بر سرزمين روسيه و سپس تكاپو و جنبش مردمان روسيه براي استقلال از اقوام شرقي و غربي و چگونگي ظهور خاندان رومانوف و چگونگي اتحاد دين و دولت در روسيه تزاري و سپس چگونگي ورود عناصر تحولات دوران رنسانس به روسيه و حمله ناپلئون به روسيه و شكلگيري روند جداي دين از سياست و حكومت، شكل گيري نهضت دكابريها و ورود روسيه به عصر مدرن و صنعتي و در نهايت انقلاب كارگري ١٩١٧ به وضوح مشاهده كرد. بنابراين در اين چهار سايت توريستي تمام عناصر لازم براي شناخت مردمان روسيه جهت برقراري يك ارتباط قوي كه زمينه ساز و بنيان گذار توسعه روابط سياسي اجتماعي و اقتصادي بين مردمان ايران و روسيه باشد را دارد.
متأسفانه در كشور ايران تاكنون مسير گردشگري كه امكان درك صحيح از فرهنگ و تمدن ايراني را بدست آورد فراهم نشده است و توريست خارجي كه وارد ايران ميشود نميتواند تصويري منطبق بر واقعيات جامعه ايراني كسب كند. به همين خاطر توسعه روابط ايران با كشورهاي ديگر تحت تأثير تبليغات رسانهاي قرار ميگيرد. توسعه توريسم ميتواند آثار مخرب تبليغات منفي و غيرواقعي را عليه ايران كاهش دهد. آسيب بعدي در توسعه صنعت توريسم در سازماندهي گروههاي توريستي است كه اين سازماندهي بايد براساس هدف از مسافرت توريست شكل بگيرد.
آيا توريست فقط قصد تفريح و استراحت دارد يا فقط قصد آشنايی با كشور مقصد را؟ يا تركيبي از اين دو قسم است؟ يعني سفري فرهنگي يا تفريحي كه توريست بايد در هنگام ثبت نام قصد خود را بيان كند و فروشنده تور مسير بازديدها و اهداف سفر را تشريح كند؟ سفر به روسيه بيشتر جنبه فرهنگي و علمي دارد تا جنبه خوشگذراني و عياشي. اين مطلب بايد به توريست ايراني يادآوري شود و انتظار خدماتي كه در تايلند و تركيه هست را در سفر به مسكو و سنتپيتربورگ نبايد داشت.
نكته بعدي در خصوص خدمات بانكي و بيمهاي و ترانزيت و حمل و نقل و خدمات هوتلداري است. اگر مسير گردشگري تعريف شود ميتوان خدمات گردشگري را در اين مسيرها تمركز داده و سطح خدمات را ارتقا بخشيد؛ با هزينه كمتر و كيفيت بالاتر در مدت زمان كوتاهتر.
آنچه در اين يادداشت ذكر گرديد كليتي از آسيبهاي صنعت توريسم است كه اميد است در كشور ايران هم با تعريف مؤلفههاي هويتي ملت ايران و متناظرسازي آن با وقايع تاريخي و متناظرسازي وقايع تاريخي با اشيا و اماكن تاريخي، مسير گردشگري را تعريف و مشخص كنند تا هويت و چيستي ايران به جهانيان نشان داده شود.
حمید تبرزن از مسکو
مقاله تامل برانگیزی بود اما در این مقاله بیشتر بوی انتقاد از صنعت توریسم ایران به مشام میرسید تا بررسی اسیب شناسی این صنعت در هر دو کشور…