کارنامه سه چهرهی مطرح سیاسی هزارهها در صفبندیهای انتخاباتی افغانستان
به گزارش افق به نقل از روزنامه هشت صبح مقاله ای نشر شده است تحت ((رای هزارهها، رای اعتراض))که امده است درآخرین روزهای ماه سنبله سال گذشته، سه چهرهی مطرح سیاسی از آدرس هزارهها وارد صفبندیهای انتخاباتی شدند؛ کریم خلیلی برای تیم اشرفغنی معاون معرفی کرد. محمد محقق معاونت دوم داکتر عبدالله را پذیرفت.
داکترصادق مدبر با بازی دوگانه از زلمی رسول و قیوم کرزی حمایت کرد، اما در آخر کار در کنار رسول ماند. داکتر صادق مدبر که یک چهره جوان و مدیر بسیار خوب است و نشان داده است که در دوران ریاست اداره امور از توانمندی فکری بالای برخوردار است ٬ اما در زد و بندهای انتخاباتی دیر وارد کار زار انتخاباتی شد
که البته هر سه تیم انتظار جذب بیشترین رای هزارهها را داشتند. اما نتایج اولیه نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد آرای هزارهها نصیب تیم عبدالله شده است. در این نوشته به عوامل شکست تیم اشرفغنی در حوزه هزارهها و موفقیت تیم عبدالله اشاره میشود:
۱- چرا کریم خلیلی موفق به جذب آرای هزارهها نشد؟
کریم خلیلی دو دور تمام بهحیث معاون دوم رییسجمهور انجام وظیفه کرده، اما در هر دو دور موفق به کسب اکثریت آرای هزارهها نشد. در دور اول، محمد محقق اکثریت آرا را بهدست آورد و در دور دوم هم رمضان بشردوست.
خلیلی، سیاستمدار زیرک و باهوشی است و از ثبات سیاسی نیز برخوردار میباشد. کریم خلیلی در تعادل میان حوزه نفوذ ایران و غرب از آدرس هزارهها نیز بهصورت متعادل برخورد کرده است. وی از حامیان حضور غرب در افغانستان بوده و طرفدار سرسخت امضای موافقتنامه امنیتی با امریکا میباشد. بهای این حمایت را کریم خلیلی در سفری که قرار بود به ایران صورت گیرد، پرداخت. یک ماه قبل برنامه سفر کریم خلیلی به ایران تنظیم شد. اما طرف ایرانی سطح مذاکرات را در پایینترین حد تنظیم کرد و سرانجام این سفر لغو شد.
نگاه کریم خلیلی در مورد انتخابات شبیه رییسجمهور کرزی بود. آقای کرزی در تلاش بود تا چهرهای را حمایت کند که اطاعتپذیر باشد. این نگاه در مورد آقای خلیلی نیز به خوبی دیده میشود.
کریم خلیلی از میان گزینههای مطرح، به آقای سرور دانش اعتماد کرد. در روزهای شکلگیری تیمهای انتخاباتی، نام افرادی چون داکتر رسول طالب و استاد عزیزالله شفق در میان بود. هر دو چهره از سیاستمداران کارآزموده و آشنا با وضعیت منطقه و جهاناند. داکتر طالب در دوره جهاد و مقاومت از عناصر کلیدی در حزب وحدت بود. این گزینهها بهدلایل نامعلوم مورد حمایت قرار نگرفت. سرور دانش چهره متعادل و تحصیلیافته میباشد، اما در حلقه تیم خلیلی مورد توافق همه نبود. این امر سبب شد که حتا نزدیکترین افراد تیم خلیلی از دانش حمایت جدی نکنند.
۲- حضور کمرنگ در تیم غنی
نقش هزارهها در تیم غنی کمرنگ بود. از ۱۳ ریاست در ستاد انتخاباتی تیم غنی، فقط دو ریاست به هزارهها داده شده بود. از میان این دو «ریاست اقشار اجتماعی» لایحه وظایفش مشخص نبود. در تیم غنی حزب حق و عدالت و جنبش ملی حرف اول را میزدند. جنبش در همان روز اول کمپاین ۵۰ درصد شعارها را به زبان ازبکی نوشت و در تالار نصب کرد. در برخی موارد اعضای جنبش حتا اتاق کار نمایندگان تیم خلیلی را تصاحب کردند.
نمایندگان تیم خلیلی ساعتها به دفتر ظاهر قدیر منتظر میماندند تا سهم ولایتیشان را دریافت کنند. شرایط بهگونهای بود که حتا معاون ظاهر قدیر که از آدرس تیم خلیلی معرفی شده بود، سمت خود را تصاحب نتوانست. هزارهها میزان حضور و صلاحیت تیم آقای خلیلی را در ستاد انتخاباتی نظارت میکردند. این حضور کمرنگ سبب شد تا شک و گمانهها در مورد جایگاه سیاسی هزارهها نیز در قدرت آینده مورد پرسش قرار گیرد.
۳- رای اعتراض
مردم در همهجا خواهان تغییراند. تیم خلیلی، تیم بر سر اقتدار به شمار میرود. کارنامه ۱۲ساله حکومت که آقای خلیلی نیز بهحیث معاون حضور داشته است، برای هزارهها کارنامه مثبت به شمار نمیرود. مردم از ناکارآمدی و عدم توزیع عادلانه بودجه و همچنان بازسازی و نوسازی شکایت دارند.
هنوز امنیت ۱۵ کیلومتر راه جاغوری و قرهباغ تامین نیست. در این راه هر ماه و هفته مردم قربانی میدهند. همچنین صدها عراده موتر مردم به سرقت رفته است.
در بامیان هنوز سرکها «کاهگل» میشود. دایکندی هنوز در محاصره طبیعت است. غرب کابل هنوز برق ندارد. در تمام ولایت دایکندی یک داکتر زن حضور ندارد. هنوز استخدام دولتی با تبعیض و واسطه صورت میگیرد. در دفاتر مربوط به معاون دوم اولویتهای محلی و سمتی بیشتر لحاظ میشود. با این همه کاندیدای مورد حمایت آقای خلیلی نمیتوانست برای جلب رای مردم دلچسب باشد. گذشته از این، دانش بهعنوان یک چهره اکادمیک و آرام قدرت بسیج اجتماعی و خلق هیجان را در کمپاینها نداشت.
سخنرانی دانش در زادگاهش دایکندی با خمیازههای پیهم حاضرین همراه بود. در سالگرد شهادت آقای مزاری به دانش اجازه سخنرانی داده نشد. در بامیان و جاغوری دانش با قرائت دستنوشتههایش توجه مردم را جلب نتوانست.
فقدان مدیریت دانش در روزهای مبارزات انتخاباتی سبب شد تا کریم خلیلی شخصا مدیریت ولایتهای بامیان، دایکندی، غزنی و کابل را به عهده گیرد. کریم خلیلی بارها از عدم مدیریت دانش در محافل خود انتقاد کرده بود.
۴- چشم دانش به کیسه خلیلی
دانش به امید امکانات خلیلی وارد رقابت شد. خلیلی بارها گفته بود «نه معاون میشوم، نه وزیر، اما این همه امکانات را خرچ میکنم.» نبود امکانات برای دانش سبب شد که او به مطالبات بانکهای کوچک رای در سطح ولسوالیها و قریهجات پاسخ داده نتواند. افراد همکار دانش در ستاد انتخاباتی فاقدد معاش نداشتند. به این افراد حتا هزینه انترنت، تلیفون و ترانسپورت داده نمیشد.
این در حالی بود که ستادهای دیگر نامزدان بالاترین امتیاز را پرداخت میکردند. بیشتر همکاران دانش از حضور و ادامه کار خود به شدت احساس خستگی میکردند.
۵- مقایسه دانش با محقق
هزارهها کارنامه عبدالله و غنی را به خوبی میدانند. رای هزارهها بیشتر به چهرههای مطرح برای معاونت دوم بود. هزارهها میان دانش، حبیبه سرابی و محقق، گزینه آخر را بیشتر قبول داشتند. محقق در ۱۲ سال سیاست موجسواری را به خوبی آموخته است. او هم جسارت رای گرفتن را دارد و هم جسارت رای پس گرفتن را. محقق در ۱۲ سال به یک چهره بیثبات سیاسی مبدل شده، اما هزاره مطالبات خود را در سخنان محقق بیشتر مییابند.
تمام نارساییهای موجود در حوزه هزارهها بار بار از سوی محقق مطرح شده است. شاید برخی بر این باوراند که رای این دور بهخاطر چهره کاریزمایی محقق باشد. اما من بر این باورم که اگر محقق این چهره را دارا میبود، باید در برابر بشردوست مقابله میکرد. رای هزاره همانند سایر مردم رای سیال است. اگر محقق برای ۴ سال در قدرت باشد و کاری انجام ندهد. طبیعی است که با سرنوشت امروز خلیلی مواجه خواهد شد.
۶- غرور سالگرد
سالگرد شهید مزاری با شکوه خاص از سوی کریم خلیلی تجلیل شد. خلیلی به این باور رسید که مردم در پای صندوقهای رای نیز چنین عمل خواهند کرد. این امر سبب شد که با سفر جنرال دوستم در کمپاین بامیان مخالفت شود. برخی از افراد پیشنهاد کرده بودند که سخنرانی دوستم در کمپاین بامیان میتواند در کسب رای هزارهها تاثیرگذار باشد، اما تیم آقای خلیلی با این کار مخالفت کرد. این تیم حتا از ظرفیتهای منطقه نیز استفاده نکرد. آقای علییار، یکی از چهرههای بانفوذ بامیان خواستار اعلام حمایت از تیم غنی در کمپاین بامیان شده بود، اما تیم خلیلی حتا به او اجازه اعلام حمایت را نداد.
در سفر به جاغوری و بامیان افراد موثری که میتوانند برای مردم قابل قبول باشند، برده نشد. در کمپاین جاغوری نیز به بزرگان مالستان اجازه اعلام حمایت داده نشد و همین امر سبب مناقشه در حضور غنی و دانش گردید.
این در حالی بود که محمد محقق در تمام سفرها، آقایان کاظمی، عرفانی، غنی کاظمی و چهرههایی را که در جلب آرا تاثیرگذار بودند با خود میبرد.
۷- خلیلی در فکر ستایش خود
کریم خلیلی بیش از آنکه در تلاش برجسته کردن آقای دانش باشد، بیشتر در فکر این بود که در کمپاینها چگونه از او ستایش شود. در سفر اشرفغنی به جاغوری، کسی از کریم خلیلی نام نبرد. این کار سبب خشم وی شد. در سفر به شمال سرور دانش بخشی از وقت خود را در توصیف از کریم خلیلی صرف کرد. در این میان یک چهره نوظهور نیز در تیم دانش سایه انداخت. این فرد عالم خلیلی، فرزند کریم خلیلی میباشد. بلند کردن دست عالم خلیلی از سوی دانش در غازی استدیوم به تقلید از بلند کردن دست فرزند جنرال دوستم قابل تامل بود. بلند کردن دست عالم خلیلی نگرانیهایی را در بین هزارهها خلق کرد که امکان دارد خلیلی نگاه موروثی به سیاست داشته باشد.
۸- اتاق فکر خیالی
تیوریسنهای تیم خلیلی نسل جوان و تحصیلیافتهاند، اما این نسل بیشتر رویایی میاندیشند. اینها با واقعیتهای عینی جامعه و عالم زمینی فاصله دارند. ظاهرا این اتاق فکر در برآوردها دچار مشکل تخنیکی شده است. براساس برآورد این اتاق، احتمال مشارکت هزارهها تا سطح دو میلیون نفر بوده است. حالا اگر ۵۰ درصد هم به نفع غنی باشد، این تیم صاحب یک میلیون رای از آدرس هزارهها میشود. این در حالی است که میزان مشارکت هزارهها کمتر ازحد پیشبینی بوده که از این جمع ۷۰ درصد به صندوق عبدالله ریخته شده است.
این محاسبهها و تحلیلهای نادرست احتمالا فضای خوشبینانه را برای آقای خلیلی نیز بهوجود آورده بود.
۹- غیبت ناظران در روز انتخابات
تیم محقق با مدیریت خاص در تمام محلهای رایدهی ناظران خود را گماشته بود. اما در بخشهایی از جاغوری از تیم اشرفغنی صرفا یک نفر ناظر بوده است. در سمنگان نیز افراد نزدیک به خلیلی به نفع تیم محقق کمپاین کردهاند. در جاغوری نیز در مورد ستاد تیم خلیلی شک و گمانهایی وجود دارد.
۱۰- نادیده گرفتن علما
اتاق فکر تیم خلیلی نقش علما را نادیده گرفته بود. شورای علمای شیعه عمدتا علیه تیم غنی سخن گفتند و در بسیج مردم به نفع تیم عبدالله نقش داشتند و جنگ روانی شدید علیه غنی در بین هزارهها جریان داشت. تیم خلیلی بهجای آنکه تصویر درستی از غنی ارایه کند، درگیر رقابتهای داخلی شده و سوژه داغ انتخاباتی خود را «افشار» قرار دادند. برای هزارهها داغ «افشار» کهنه شده و ترس کوچی همچنان پابرجاست. حالا در حوزه هزارهها محقق پیروز است. اما در سطح تیمها هنوز عبدالله و غنی پیشتاز انتخابات به شمار میروند.
شهریار