سید حسین انوری راوی قصه های نا تمام!

جنرال سید حسین انوری از فرماندهان مطرح جهاد افغانستان و کسی‌که در میان بخشی از مردم افغانستان از هواداران و مخالفان سرسختی برخوردار بود، در ۱۵ جوزا ماه روان، در بیمارستانی در هند درگذشت. پزشکان، بیماری آقای انوری را سرطان کبد تشخص کرده بودند که سرانجام توانست بر این کهنه کار نظامی افغانستان، غلبه کند.

جنازه او، هجدهم جوزا به کابل منتقل شد و یک روز بعد آن  با حضور انبوهی از هواداران و رهبران سیاسی افغانستان، از جمله محمد محقق، کریم خلیلی، عزیزالله شفق، عبدالله عبدالله، اعضای کابینه و برخی فرماندهان نظامی دیگر، در غرب کابل به خاک سپرده شد.

با سقوط دولت مجاهدین و حاکمیت طالبان، انوری نیز به همراه دیگر رهبران جهادی به مناطق تحت حاکمیت جریان مقاومت رفت و در کنار احمد شاه مسعود، با نبرد علیه طالبان پرداخت.
با سقوط دولت مجاهدین و حاکمیت طالبان، انوری نیز به همراه دیگر رهبران جهادی به مناطق تحت حاکمیت جریان مقاومت رفت و در کنار احمد شاه مسعود، با نبرد علیه طالبان پرداخت.

سید حسین انوری کیست؟

سید حسین انوری متولد 1335 در یک خانواده مذهبی در ولایت پروان بود.

انوری تحصیلات ابتدایی خود را در سال 1341 در مکتب شیخ علی آغاز کرد و سپس در لیسه عالی ابن سینا ادامه تحصیل داد. بعد از پایان این مقطع وارد آکادمی تربیت معلم کابل شد و مدرک لیسانس خود را اخذ کرد.

در سال 1356 پس از فراغت از تحصیلات مدتی را در ادارات دولتی در هلمند گذراند و بعد از وقوع کودتای کمونیستی هفتم ثور در سال 1357 بود که خدمت در دولت را ترک گفت و به صف مجاهدین پیوست.

در سال ۱۳۵۸ انوری به همراه عده ای از شخصیت های مذهبی ـ سیاسی نخستین سازمان جهادی منسجم شیعیان یعنی حزب حرکت اسلامی افغانستان را سازماندهی نموده و به عنوان یکی از اعضای اصلی حزب و فرمانده شاخه ی نظامی آن انتخاب شد.

شاخه نظامی حزب حرکت اسلامی افغانستان در سال‌های جنگ علیه نظام کمونیستی نقش بارزی داشت و در جبهه‌های مختلف جنگ، کمونیست ها را متحمل شکست های سنگین‌ی کرد.

به تعبیری خیلی‌ها، سید حسین انوری که فرماندهی شاخه نظامی حزب حرکت افغانستان را به عهده داشت موفق به ایجاد پایگاه های متعددی در کابل  و حومه آن شد. از جمله یک مرکز بزرگ نظامی را در دره سنگاخ منطقه‌ای که مشرف بر کوه‌های پغمان بود، بنام پایگاه المهدی، ایجاد کرد.

بعد از شکست نظام کمونیستی و پیروزی مجاهدین آقای انوری نیز به کابل آمد و نیروهای نظامی حرکت اسلامی، کنترل بخش های مهمی از کابل را به دست گرفتند.

سید حسین انوری درحکومت مجاهدین به رهبری برهان الدین ربانی به عنوان عضو شورای نظامی، دفاعی و امینتی و وزیر کار و امور اجتماعی ایفای وظیفه می‌کرد.

با سقوط دولت مجاهدین و حاکمیت طالبان، انوری نیز به همراه دیگر رهبران جهادی به مناطق تحت حاکمیت جریان مقاومت رفت و در کنار احمد شاه مسعود، با نبرد علیه طالبان پرداخت.

بعد از فروپاشی نظام طالبان و برگزاری اجلاس بن و تشکیل حکومت موقت  به رهبری حامد کرزی درافغانستان، انوری به عنوان وزیر زراعت و مالداری انتخاب گردیده و پس از دوره انتقالی، مدتی والی کابل و پس از آن ولایت هرات را عهده دار شد.

آقای انوری پس از پُست های دولتی در دو انتخابات سال‌های 1384 و 1389 پارلمان افغانستان به‌عنوان نماینده مرد ولایت کابل انتخاب شد.
انوری در انتخابات جنجال‌ی سال 1393 به‌عنوان معاون دوم عبدالرحیم وردک وارد کارزارهای انتخاباتی شد و بهمین دلیل از پارلمان استفعا کرد و در دوره انتخابات گذشته از اشرف غنی حمایت کرد. آخرین پست دولتی آقای انوری مشاوریت نظامی وا منیتی ریاست جمهوری بود.

انوری و حرکت اسلامی افغانستان

حرکت اسلامی به رهبری شیخ آصف محسنی از اولین احزاب منسجم شیعی در افغانستان بود که در 19 حمل سال 1358 خورشیدی توسط جمعی از علما و تحصیل کردگان و شخصیت های متنفذ علمی و اجتماعی و مسئولین گروه‌های چون، دفاع از محراب، ملت، تشیع، قرآن و عترت ، روحانیت مبارز، سازمان آزادی، ندای عدالت به رهبری آصف محسنی از شیعیان قندهار، تاسیس شد.

این حزب در ابتدای تشکیل خود، به گفته سیدجعفر عادلی حسینی از مسوولان فرهنگی آن، در بُعد نظامی در بیش از  ۱۹ ولایت  افغانستان با ده‌ها هزار نیروی مسلح برعلیه قوای شوروی سابق سازماندهی و رهبری می کرد.

سید حسین انوری در آن زمان، مسوول سامان دهی چریک های شهری در کابل و ولایات همجوار بود که با رخنه به درون پایگاه ها، مراکز نظامی و امنیتی، ضربات سختی بر این نهادها وارد می ساخت.

hqdefault
سید حسین انوری در زمان حرکتِ دوره جهاد، یک چریک افسانه ای تصور می شد که می تواند خطرناک ترین حملات را برضد نیروهای روسی انجام دهد. دامنه این گونه حملات حتی در داخل احزاب شیعی نیز دیده شد و نام انوری در ترور صادقی نیلی از رهبران حزب وحدت و سلطان علی کشتمند، نخست وزیر وقت، نیز شنیده شد.

حرکت اسلامی در بخش هایی از شمال کشور، مناطق مرکزی و حتی غرب کشور پایگاه های نظامی مستحکمی ایجاد کرد و در برخی ولایات، با احزاب شیعی دیگر از جمله حزب نصر به رهبری عبدالعلی مزاری جنگ های سختی را نیز انجام داد که به باور برخی ها، بسیاری از چهره ها و نیز فرماندهان احزاب نصر و حرکت، دراین جنگ های داخلی، قربانی شدند.

سید حسین انوری در زمان حرکتِ دوره جهاد، یک چریک افسانه ای تصور می شد که می تواند خطرناک ترین حملات را برضد نیروهای روسی انجام دهد. دامنه این گونه حملات حتی در داخل احزاب شیعی نیز دیده شد و نام انوری در ترور صادقی نیلی از رهبران حزب وحدت و سلطان علی کشتمند، نخست وزیر وقت، نیز شنیده شد.

حرکت اسلامی در آن سال ها، در کنار حزب نصر، سپاه پاسداران و شورای اتفاق، از احزاب قدرتمندی بود که با داشتن ده ها هزار نظامی، دفاتر فعال در میان مهاجران و نیز نشریات منظم، نوید یک حزب سیاسی- نظامی را در میان شیعیان افغانستان می داد.

این حزب به رهبری آقای محسنی، علی رغم شرکت در جلسات متعدد مقدماتی برای تشکیل یک حزب فراگیر شیعی، از یکجای شدن با این احزب در دقیقه نود، برای تشکیل حزب وحدت سرباز زد و همین امر نیز باعث شد که انگشت اتهام به سوی رهبری این حزب، نشانه رود که با دیگر احزاب شیعی سرسازش ندارد.

با این هم، حزب حرکت در سال‌های جهاد، توانست آرایش نظامی وسیاسی خود را حفظ کند تا سقوط کابل به دست مجاهدین خود را به عنوان یکی از شرکای اصلی قدرت، مطرح سازد. با سقوط کابل به دست مجاهدین حزب حرکت از متحدان اصلی برهان الدین ربانی شد و رهبری این حزب علاوه بر سخنگویی دولت، برخی ادارات دولتی را نیز برای فرماندهان و رهبران حزبش، اختصاص داد.

انوری و اتهام مشارکت در افشار

حضور نظامیان حزب وحدت و حرکت در کابل در سالهای ابتدایی دهه هفتاد، از جنجالی ترین دوره فعالیت های این حزب به شمار می رود که نام سید حسین انوری، فرمانده نظامی این گروه، بیشتر با این سال‌ها گره خورده است.

این حزب در بخش هایی از غرب کابل توانست برای خود پایگاه های نظامی مستحکمی ایجاد کند و تپه اسکاد در غرب کابل که مملو از انواع اسلحه های سبک و سنگین بود، در اختیار این حزب قرار گرفت.

آغاز جنگ‌ها میان حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری، حزب اتحاد به رهبری سیاف و حمایت دولت ربانی از سیاف، آغاز تاریخ جنجالی است که نام انوری بیشتر این روزها، با این مقطع از تاریخ گره خورده است.

این جنگ ها، در اصل برسر نادیده گرفتن حزب وحدت بعنوان یکی از احزاب اصلی خواستار مشارکت عادلانه اقوام در قدرت، آغاز شد. عبدالعلی مزاری رهبر این حزب دولت ربانی را متهم به تک تازی در عرصه قدرت کرد و خواستار مشارکت عادلانه در قدرت شد و همزمان حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار نیز با اعلام نارضایتی از این دولت که بدنه اصلی اش را تاجیکان تشکیل می دادند، کابل را به شدت راکت باران کرد.

در این میان، جنگ میان حزب وحدت و شاخه نظامی دولت ربانی که شورای نظار نام داشت، باعث شد که پای انوری نیز بعنوان مسوول نظامی حزب حرکت- متحداصلی دولت ربانی- به قضایا کشیده شود و فاجعه افشار، اوج این رویداد به شمار می رود.

افشار محله کوچکی در غرب کابل، در خط مقدم جنگ میان حزب اتحاد به رهبری سیاف، دولت ربانی و حزب وحدت قرار دارد.

فرماندهان نظامی حزب وحدت مدعی اند که شماری از نظامیان حزب وحدت توسط سید حسین انوری با احمدشاه مسعود وزیر دفاع وقت نشست کرده و سنگرهای مشرف بر کوه افشار را به نیروهای نظامی دولت، فروخته اند.

13606435_10206656261907393_1222230923225099141_n
انوری بارها رهبران جهادی به شمول سیاف، مارشال، محقق، خلیلی و دیگر مدعیان را به مناظره فراخواند تا در باره افشار همه چیز را بیان کند اما این صدای انوری تا زمان مرگش بدون پاسخ ماند و انوری نیز رازهای پشت پرده افشار را با خود به گور برد و تلاشی برای افشای مسایل پشت پرده انجام نداد.

این اتهام، تا سالهای سال بعنوان یک اتهام درشت بر سید حسین انوری، وارد شد و تاکنون و پس از مرگش نیز، در شبکه های اجتماعی میان هزاره ها، سادات هواداران آقای انوری، به عنوان یک جنجال رسانه ای، مطرح است.

اگرچه از زبان مسوولان بلند پایه حزب وحدت به شمول آقای مزاری تاکنون به شکل مشخص شخص سیدحسین انوری مسوول مستقیم افشار معرفی نشده اما، انوری بارها رهبران جهادی به شمول سیاف، مارشال، محقق، خلیلی و دیگر مدعیان را به مناظره فراخواند تا در باره افشار همه چیز را بیان کند اما این صدای انوری تا زمان مرگش بدون پاسخ ماند و انوری نیز رازهای پشت پرده افشار را با خود به گور برد و تلاشی برای افشای مسایل پشت پرده انجام نداد.

تنها جوابی که انوری در باره این اتهام درشت ارایه کرده است در این بیانیه آمده است:« ما شاهد تلاش‌های مذبوحانه عناصر منفی سرشتی هستیم که با طرح ادعاهای کاذب و تحریف گونه شان سعی دارند تا با ایجاد برنامه های نفاق افکنانه خود، تاریخ و حقیقت را به ‌صورت وارونه جلوه دهند. بدون شک من نیز طرف‌دار افشای چهره‌هایی هستم که تا کنون در زیر نقاب‌های فرسوده، خود را از چشمان تیزبین واقعیت مخفی داشته اند و کوشیده اند تا واقعیت های عینی تاریخ را ب‌صورت نا بخردانه تحریف نمایند”.

باهمه‌ی این جنجال‌ها، انوری در سن 60 سالگی درگذشت و قصه های ناتمامی که قرار بود در یک مناظره تلویزیونی ب‌گوش مردم بخواند نا گفته ماند. در مراسم خاکسپاری و ترحیم آقای انوری، رهبران جامعه هزاره همگی شرکت کردند و نشان دادند که انوری، خط جداکننده میان هزاره های حرکتی و غیر حرکتی نیست اگرچه هنوز هم بسیاری ها، از انوری به عنوان عامل فاجعه افشار، یاد می کنند و بر او نفرین می فرستند.

حرکت اسلامی پس از انوری

حرکت اسلامی به عنوان حزب سیاسی- نظامی مطرح در چهاردهه اخیر، پس از طالبان به سرنوشت دیگر احزاب جهادی دچار شد و شاخه های متعددی از این نام، ایجاد گردید.

دردوره جنگ‌های دهه هفتاد، داکتر صادق مدبر اولین چهره مطرح حرکت اسلامی بود که با این حزب وداع کرد و بخش بزرگی از نظامیان و مجموعه های فعال این حزب را با خود بیرون کشید. آقای مدبر هم اکنون مسوولیت یک حزب سیاسی بنام انسجام ملی را برعهده دارد که استخوان بندی اصلی اش را هزاره های درون حرکت اسلامی سابق، تشکیل می دهد.

پس از اینکه ایت الله محسنی اعلام کرد؛ دیگر با دنیای سیاست خداحافظی می کند، سیدعلی جاوید ظاهرا رهبری این حزب را در یک محفل بردوش گرفت اما در فردای کنار رفتن آقای محسنی، سیدعلی جاوید، غنی کاظمی، و سید حسین انوری هرکدام داعیه دار رهبری این حزب شدند.

غنی کاظمی رسما جواز حرکت اسلامی را گرفت. سیدعلی جاوید علی رغم  اینکه به اروپا رفت و مدتی در انزوا به سر برد اما خواب و خیال رهبری حرکت را همواره در سرداشت و دارد.

در این میان، سیدحسین انوری نیز حزب حرکت مردم افغانستان را ایجاد کرد و از همین آدرس سیاسی، در تعاملات افغانستان سهم گرفت.

اکنون که دیگر انوری نیست، گزینه های مختلفی روی میز سردم‌داران حرکت اسلامی دست به دست می شود.

برگزاری کنگره سراسری و تشکیل یک حزب واحد، از جمله گزینه هایی است که روی آن بحث می شود و سپردن مسوولیت این تشکل سیاسی، به یکی از اعضای خانواده آیت الله محسنی، به شدت تبیلغ می شود. اینکه کدام یک از اعضای خانواده این شیخ سیاست مدار، می تواند سکاندار این مسوولیت شود هنوز مشخص نیست اما از میان حاجی حفیظ، جواد و یاسر محسنی یکی شان، شاید وارد میدان شود.

انوری با آنکه 5 پسر دارد، اما فرزندانش را در این سال‌ها، آنقدر میدان نداد که در فردای نبودش، بتواند به عنوان میراث دار او، قد علم کند.

با این همه، سید حسین انوری، یکی از جنجالی ترین نظامیان افغانستان دیگر نیست و با رفتنش بسیاری از رازهای حداقل چهاردهه تحولات سیاسی نظامی افغانستان را با خود به زیر خاک برد.

مطالب مرتبط