مادر رهبر فقید حزب وحدت غریبانه زیست و در غربت درگذشت
مادر عبدالعلی مزاری رهبر فقید حزب وحدت که بعد از شهادت استاد مزاری همراه با همسر و دختر خورد سال او به ایران مهاجر شده بودند و سالها دور از وطن در غربت و غریبانه زیست، امروز سه شنبه 6 دلو در گذشت.
درحالی که از میراث سیاسی استاد مزاری رهبر فقید حزب وحدت، رهبران این حزب به مقامهای بالایی سیاسی رسیدند و صاحب سرمایه و زندگی اشرافی شدند. اما مادر پیر مزاری همراه با همسر و دخترش نزدیک به دو دهه غریب و بیپناه در ایران زیستند.
همسر مزاری ده سال پیش در ایران به علت بیماری سرطان درگذشت.
تصویرهای منتشر شده از منزل مادر مزاری که در لحظههای دیدار محمد محقق امسال به نشر رسیده نشان میدهد که مادر مزاری در لحظههای آخر عمرش در یک کلبه فقیرانه میزیسته است.
مادر مزاری، همسر و دخترش را بعد از مرگ مزاری زیستن درغربت و زندگی در کلبهای فقیرانه زیاد رنج نمیداده است. اما از بیتوجهی رهبران حزب وحدت که از نام ومیراث مزاری کاخ نشین شدند و در این سالها آنها را فراموش کردند، برای شان رنج آورتر بود.
تنها کاری که این رهبران بعد از مرگ مزاری مبادرت ورزیدند عکسهای مزاری را در دفترش قاب کردند و با نام او سیاست نمودند.
عزیز رویش یکی از فعالان سیاسی و مدنی کشور در صفحه فیسبوک خود از مرک مادر عبدالعلی مزاری چنین می نویسید.
((دو دهه قبل، در یک شب سنگین و پردرد، تمام وزن «بودن» خود را لای انگشتان خود جمع کردیم تا بتوانیم بگوییم: «خواهر، برادر، پدر رفت!»
امشب، باز نشسته ایم تا به همدیگر بگوییم: «خواهر، برادر، مادر رفت!»
«مادر» مزاری نگاه سنگینی داشت. سنگینتر از خلای حضور مزاری. نگاه مادر مزاری، سنگینی این وزن را بیش از بیست سال در میان ما حمل کرد…. و اینک، این نگاه سنگین نیز از میان ما رخت بربست.
مزاری نماد استوار یک اراده بود: رهبری قیامی در پایان یک تاریخ. مادر مزاری، نه تنها این اراده را به دنیا آورد، بلکه خود نیز در پرورش و الگوسازی این اراده، همراه مزاری شد. رسالت ما به یادداشتن این دو نماد اراده – یک زن و فرزندش – برای نسلهای کنونی و آیندهی ماست.
مزاری رفت، ما ماندیم. مادر مزاری نیز رفت، ما باز هم میمانیم. ما نسل خوشبختیم: عصر ما عصر مزاری و عصر مادر مزاری بوده است. ما بر این دو نماد استوار عصر خود، با سربلندی و غرور تعظیم میکنیم.))