۲۰۱۴ افغــانســتان بــدون حضــور ایســاف، ســال شکســت یــا پیـــروزی؟

آیاحاکمان قدرت باردیگرباسرنوشت ملت درسال ۲۰۱۴ قمارعاشقانه می زنند؟ شادی خود را درغم و اندوه مردم می ببینند؟ آیا عاشق در کنار معشوقه به تماشا خواهد نشست؟ ویا راهی دیگری مستی وعیاشی را انتخاب خواهد کرد؟ سال ۲۰۱۴ برایم چنان پر ماجرا و سردرگم معلوم می شود که یافتن راه درست دشوار به نظر می رسد.sadid leiluma

سالی که شاید بتواند پایان جنگ در کشور وآغاز زندگی شادی بخش و یا هم بدان منوال ادامه جنگ های سه دهه گذشته باشد! من هم مانند دیگران نسبت به آینده چندان خوشبین نیستم اما گاهی وعده های سپرده شده حمایت کننده های غربی امیدوارم می سازد وقتی دقیق می شوم فکرمی کنم که این همه وعده ها شاید مقطعی باشند؛ و آرام آرام نومیدم می سازد.

کودکی هستم که دردنیای ناامیدی جنگ زاده شده ام بجز اوازآتش جنگ افزارهای چون تفنگ، توپ، راکت، صدای دلخراش شلاق وقمچین زدن طالبان، بعدا صدای انفجار، انتحاری وهمچنان ماین های کنارجاده چیزدیگری درگوشم طنین انداز نبود.
همیش آرزو می کردم روزی خواهد رسید که در این دنیایی بیکران و در سرزمینی که شاید تمام عمرم مانند شب ها؛ تاریک سپری شده، می توانم بدون این همه ترس وهراس در یک فضای آرام مانند دیگر انسان ها زندگی کنم! آیا می توان از نزدیک شدن شب های سیه و یاس ناامیدی، ترس و وحشت دوباره بقدرت رسیدن برادران ناراضی رییس جمهورمان (طالبان) بعد ازسال ۲۰۱۴ نگران نبود؟ سالی که می توان گفت غربی ها قمارعاشقانه در برابر ملت افغانستان خواهند زد. و بازنده این قمار به جز مردم افغانستان کی خواهد بود؟ دیری نگذشت و سال ۲۰۱۴ با نگرانی که داشتم آغازشد.
وقتی می بینم معشوق همنا جامعه جهانی چه بی سراپا است وهمه را در یک کشتی بدون کپیتان در امواج پرطلاتم بحر بیکران عشق یکجا نشانده و درمسیر سردرگم درحرکت ساخته که گویی خطرغرق شدن آن حتمی است وخود بتماشا نشسته، تا ارکاین دولتی خبر شوند غرق دریای محبت دروغین معشوق گشتند؛ آن زمان دیر خواهد بود.0,,17089863_303,00
آیا جامعه بین المللی بعد از سال ۲۰۱۴ افغانستان را تنها خواهد گذاشت؟ بجا می دانم که بنویسم نه عاشق و نه هم معشوقه توانایی آنرا دارند که ازهم دور شوند؟ اما هرچند این رابطه ها واقعی بنظر نمی رسند ولی می توان گفت که؛ ابرقدرت غربی چنان معشوقه را با شراب کهنه و رنگارنگ جامعه جهانی معتاد ساخته، که به هیچ وجه اجازه نمی دهد که رهایش کند؛ کاریست بسیار دشوار!!
خروج معشوق بین المللی و تنها گذاشتن افغانستان در این شرایط دشوار بیشتر زنان و جوانان را نیز دوچار سراسیمگی ساخته و من خود از آغاز جنگ های داخلی پس از سال ۲۰۱۴ میان گروه ها و احزاب مختلف به ویژه طالبان نگرانم. دراین راستا صحبت هایی که با افغان های مقیم بلژیک داشتم آنان نیز دراین مورد نگران اند و خروج نیروهای بین المللی را به زیان افغانستان و فُرصت های بدست آمده می دانند، هریک دیدگاه های شان را در ارتباط به وضعیت امنیتی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان بیان می کنند، ولی ابراز نگرانی نسبت به آینده دارند. که جدا شدن معشوق از عاشق بدون پس لرزه ای نخواهد بود.
دوست افغانی دارم که سالها است در بلژیک زندگی می کند و چند هفته قبل به گفته خودش برای اخیرین بار به افغانستان سفر کرده؛ او نسبت به آینده خوشبین نیست و از به قدرت رسیدن دو باره طالبان در کشورش نگران است؛ می گوید بدا به حال مردم مظلوم که سرنوشت شان را کشورهای همسایه تعین می کنند و اراکین دولتی ما، با گرفتن پول از این و آن، کشوری را که ۵هزارسال قدامت تاریخ دارد، بازیچه دست همسایه ها ساخته اند، سرنوشت ما را بدست آنها قرار می دهند و شهامت مردم غیور ما را نزد جهانیان بی اعتبار می سازند.
خانواده ام که درچندین ولایت افغانستان زندگی می کنند با وجود دشواری ها و مشکلات امنیتی که باعث کشته شدن چند تن ازاعضای خانواده ام دراین دهه ها توسط طالبان شده اصلا دیگر به آینده امیدوار نیستند و مادرم که مدت هاست بیمار می باشد؛ ۶ سال قبل ستون فقرات اش را در کابل عملیات نموده بود و تاکنون با وجود تداوی های پی در پی کاملن صحت یاب نشده است وقتی برایش می گویم که زودتر در مورد عملیات بعدی تان تصمیم بگیرید؛ برایم میگوید که بگذار بعد از سال ۲۰۱۴ دراین مورد تصمیم بگیرم! گفتم یعنی چه؛ صحت تان مهم است؟ جواب داد من هم مانند باشنده های میلیونی، هزارن درد و رنج را دیده ام بگذارید مانند هزارن فرد زخمی ویا هم معشوقه ای بی دست و پای این سرزمین تا بعد از سال ۲۰۱۴ منتظر بمانم.
مادرم در ۵ وقت نماز تنها به آرامی این مملکت دعا می کند و از خداوند می خواهد که دیگر آن روزهای تاریک درزندگی هیچ فرد افغان تکرار نشود زیرا دیگر توانایی برای دیدن جنگ و کشتار مردم مظلوم و بی گناه نمانده است، او گفت از خود می پرسم چرا دشمنان این سرزمین نمی گذارند که فرزندان این کشور نفس ارام بکشند؟ و گاهی از خود می پرسم که آیا کسانیکه می جنگند پدری طفلی نیستند؟ و یا هم برادر و شوهری کسی؟…
با شنیدن این جملات از زبان مادرم، من ازخود می پرسم؛ با حضور بیش از ۵۰ کشور و حدود۹۰ هزار سرباز خارجی در افغانستان؛ امنیت تامین نیست، اما اگر آنها این کشور را ترک کنند، آیا هراس دو باره به قدرت رسیدن طالبان ویا هم جنگ های داخلی همه را نگران نمی سازد؟
با آنکه من مطمین هستم تمام عاشقان خارجی افغانستان را ترک نخواهند کرد، اما موضوعات جنجالی موافقتنامه امنیتی میان افغانستان و امریکا کمی مترددم ساخته است، چون عین موضوع در کشورعراق با ایالات متحده امریکا، باعث خروج عساکر آنها از انکشور گردید. که تا اکنون شاهد شدید ترین انفجار ها و کشتار مردم ملکی هستیم.

پس می توان گفت؛ سال ۲۰۱۴ سال امید ولی ناامیدی ها برای این سرزمین خواهد بود که تاریخ فصل جدید را در آن کشور دوباره رقم خواهد زد. و بار دیگر برای همه خواهد آموختاند که درس حکومتداری کار (عاشقی) نیست و آنرا باید درست خواند؛ و توانایی مقابله با هرنوع مشکلات و دوری معشوق را داشت. چون عاشقی کار هر بیکار نیست و یا حکومتداری کار هر نادان!
سوالی که شاید ذهن هرفردافغان را بفشارد این خواهد بود: آیا افغانستان بدون حضورایساف بعد از سال ۲۰۱۴ پیروز خواهد شد؟ یا شکست خواهد خرود؟ این سوال نه تنها ذهن افغان ها را بلکه بعضی غربی ها را نیز نگران ساخته است.
در صحبت هایی که با یک تعداد کارشناسان، ازکشورهای مختلف غربی در بروکسل داشتم درک کردم که بهترین منبع دریافت معلومات معشوقه های اروپایی در ارتباط به وضعیت افغانستان تنها تحلیل متخصصین غربی بوده، و بیشترین تحلیل و ارزیابی آنان روی بیرون شدن سربازان خارجی بعد از سال ۲۰۱۴ متمرکز می باشد.
با نزدیک شدن زمان خروج عاشقان بین المللی از افغانستان، نگرانی از وضعیت کشور درجامعه جهانی و داخلی بیشتر می شود. که این نگرانی ها ساحات مختلف را در بر دارد. و از سوی دیگر مشکلات موجود در افغانستان با توجه به منافع داخلی کشور بدون کمک های بین المللی به هیچ صورت امکان پذیر نیست.
بیاد دارم آنزمان که وزیر دفاع ملی افغانستان حدود دونیم سال قبل در نشست سالانه کشورهای عضو ناتو- ایساف در بروکسل بر ازدیاد نیروهای امنیتی افغان تاکید می نمود، این سازمان از مصارف چهار میلیارد دالری که حکومت توانایی پرداخت آنرا ندارد، ابرازنگرانی می کردند. ولی خارجی ها بیشتر بر کیفیت این نیروها نظر به ازدیاد آن معتهد بودند.
هرچند نیروهای امنیتی افغانستان در یک دهه گذشته نیرومندتر شده اند، اما با وجود این هنوزهم شک و تردید هایی درمورد کیفیت، توانایی و دفاع نیروهای افغان برای برخورد با نابسامانی های احتمالی بعد ازخروج نیرو های ناتو- ایساف پس از سال ۲۰۱۴ وجود دارد.
با آنکه در ماه نوامبر سال ۲۰۱۳ وزرای امورخارجه کشورهای عضو ناتوـ ایساف به شمول وزیر امورخارجه افغانستان در بروکسل گردهم آمده بودند خواستار امضاء سند دوجانبه امنیتی میان عاشق کابلی و معشوق واشنگتنی شدند، ولی وزیرخارجه امریکا و سکرترجنرال ناتو درنشست خبری شان به نوبه تاکید نمودند که امضای این توافقتنامه الی ختم سال جاری میلادی مهم بوده، در پهلوی آن به مننفعت افغانستان می باشد و درضمن پیمان اتلانتیک شمالی یا ناتو نیز موافقتنامه دیگری با حکومت رییس جمهور کرزی امضا خواهد نمود که نقش نیروهای خارجی یا ناتو را بعد از سال ۲۰۱۴ با تعداد آنها مشخص خواهد ساخت. اما تا آنزمان نگرانی ها هنوزهم وجود خواهد داشت.
سال ۲۰۱۴ بخاطرى در ذهن ما طنین انداز شده که قرار است چند کار عمده در این سال صورت گیرد اول: انتخابات ریاست جمهوری وشوراهای ولایتی، دوم:ترانزیشن و یا انتقال مسوولیت امنیتی به نیروهای افغان، سوم ولی ازهمه مهمتر خروج عساکر بین المللی از افغانستان؛ که تاحد زیاد واقعا یک سال سرنوشت ساز را برای افغانستان پیش کش نموده است.
آیا افغانستان قادر خواهد بود با این همه چالش ها در یک مدت زمان معین، باوجود مشکل زای های از ارگ نشینان به سادگی بدر خواهد شد و یا مرکب آن همانند اخرین دهه سده گذشته در گل خواهد ماند؟

نوشته شده توسط لیلما سدید، ژورنالیست از بروکسل

مطالب مرتبط