چالش‌های موجود در دستگاه دیپلوماسی افغانستان

قبل از این‌که به چالش‌های موجود در دستگاه دیپلوماسی کشور اشاره شود بایستی گفت در تمام جوامع پیشرفته وعقب مانده دیپلوماسی به عنوان کم‌هزینه‌ترین ابزار جهت حل وفصل مسایل پیچیده‌ی جوامع انسانی کارآیی مناسبی نسبت به هر ابزاری دیگری دارد.Nosh-Azar-Saleh

چنانچه هیچ دورۀ را نمی‌توان در تاریخ بشر جست وجو کرد که در آن انسان‌ها و دولت‌ها از دیپلوماسی به مثابۀ وسیلۀ حل وفصل اختلافات شان و توسعۀ روابط دوستانه وصلح‌آمیز استفاده نکرده باشند.

با توجه به تحولاتی‌که در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی به وجودآمده دیگر ساختار‌های کلاسیک و روش‌های سنتی در اجرای سیاست خارجی پاسخ‌گو به نیازهای جوامع امروزی وسازگار شرایط پیچیده نظام بین‌المللی نیست.

در عصر کنونی ابعاد گوناگون دیپلوماسی دست‌خوش تحولات عمده گردیده که این تحولات حوزه‌های سنتی سیاست خارجی و روابط بین‌الملل را تحت تأثیر قرار داده است.«بارستون» در کتاب «دیپلوماسی مدرن» تأکید می‌دارد «ابعاد بین‌المللی فعالیت‌های تکنولوژیکی، اقتصاد مدرن و مسئلۀ تروریسم بین‌المللی تهدیدهای جدیدی را فراروی دولت‌ها قرار داده است. بارستون با توجه به ایجابات دیپلوماسی نوین تأکید می‌کند افرادی‌که با مسایل دیپلوماسی سر وکار دارند لازم است به طیف وسیعی از موضوعات تخصصی سایر علوم آگاه باشد.

طبعی‌است که فایق آمدن یک کشور بر چالش‌ها، تهدیدات ویا حد اقل مصوون بودن از رقابت‌های توسعه طلبانۀ قدرت‌های بزرگ، تبدیل چالشها‌ به فرصت‌های مناسب در محور منافع ملی کشور، کارگزاران مجرب، متخصص وآشنا با مسایل سیاسی و موضوعات بین‌المللی را می‌طلبد، چیزی‌که دستگاه دیپلوماسی کشور از گذشته به این سو کمتر به آن توجه نموده است.

در این نوشته تلاش می‌شود صرف  مشکلات در دو بخش؛ استخدام در مرکز وزارت و مقرری ها در نمایندگی های سیاسی وقونسلی جمهوری اسلامی افغانستان مقیم خارج کشور به بررسی گرفته شود.

مشکلات در ادارات مرکزی، گرچه چند سال پیش پروسۀ امتحان ورودی وزارت امور خارجه را که دکتر اسپنتا وزیر پیشین امور خارجه اساس گذاشته بود در سال ۱۳۹۱ احیاء شد. گرچند این پروسه عاری از مشکلات نبوده اما میتوان نفس این تصمیم را نخستین حرکتی ارزشمند در ساختار وزارت خارجه دانست.  تشویش برانگیز اینکه جدا از دایرۀ امتحان ورودی عدۀ از رشته های غیری تخصصی شامل وزارت امور خارجه گردیدند که عدم توجه به ظرفیت سازی ومسلکی سازی آنها ممکن مشکلات فراوانی را در درازمدت به میان آورد.

تعداد مجموعی افراد خلاف رشته در ساختار دستگاه اجرایی سیاست خارجی کشور به بالاتر از ده ها تن می‌رسد که از این حالت به وجود آمده می‌توان چنین نتیجه گرفت، دستگاه دیپلوماسی در آخرین مرحله، قربانی کمپاین‌های انتخاباتی قبل از وقت جناب وزیر قبلی گردید. البته بیشتر از هرکسی برخی از وکلای محترم مجلس نمایندگان بدون در نظرداشت شرایط لازم اهلیت و شایستگی با استخدام وابستگان شان در مرکز و نمایندگی های سیاسی وقونسلی افغانستان مقیم خارج کشور، از این فرصت به وجود آمده بهرۀ بیشتر را برده اند.

اگر مقامات کنونی با اتخاذ تدابیر لازم به رفع مشکلات فعلی نپردازند و با استفاده جویی‌های که اکنون هم متصور است طور جدی برخورد و ایستادگی نکنند نمی‌توان دورنمای روشنی را در پیشبرد سیاست خارجی فعال کشور که مبتنی بر منافع ملی باشد به تصویر کشید؛ زیرا موفقیت دیپلوماسی بستگی به دانش سیاسی، فراست وزیرکی دیپلومات وحسن تشخیص او در مقتضیات زمان، شرایط واحوال دارد.

چنانچه «فرانسو دوکالیر» در کتاب فنون مذاکره و گفت وگو با سلاطین گفته است «ناتوانی مسلکی در یک دیپلومات بزرگترین عامل مخرب سیاست دولتی است که چنان دیپلومات را برگزیند» یعنی سلطان قادر است کلیه موفقیت را در اختیار یک دیپلومات بگذارد اما هرگز قادر نیست هوش وتوان مسلکی به کسی بدهد که آنرا ندارد. بدین جهت انتخاب دیپلومات باید با توجه به ارزش‌های هوشی ومسلکی او باشد.

برخی از نمایندگی های سیاسی وقونسلی افغانستان مقیم خارج  نیز از وجود دیپلوماتان نا برابر به حد اقل معیارهای امروزی رنج میبرد. البته با حفظ احترام، به آنعده دیپلوماتانیکه سال‌ها تجربه دارند ودیپلوماتان جوان که با صداقت تمام به اجرای وظایف خود پرداخته و ازهیچ نوع تلاش در ارتقای بیشتر ظرفیت های شان جهت انجام خدمات مثمرتر برای مادر وطن، دریغ نمی ورزند.

هدف اساسی این نوشته صرفاً آنهای هستند که با استفاده از فرصت های به دست‌آمده و ضعف مدیریت در سطوح های مختلف مدیریتی دستگاه دیپلوماسی چه در داخل ویا در خارج از کشور تکیه زند که عواقب ناگواری را برای افغانستان جنگ زده که دیپلوماسی می‌تواند تنهاترین وکم‌هزینه‌ترین ابزار برای تحقق اهداف ملی در تعاملات سیاسی بیرونی باشد، به میان آورده است.

یکی از وظایف اساسی دیپلوماتان کشور در نمایندگی های افغانستان در خارج، دفاع از سیاسیت های ملی در محافل مختلف دیپلوماتیک، جست وجو وایجاد زمینه های مختلف همکاری‌های اقتصادی، امنیتی، سیاسی وفرهنگی در محور منافع ملی است. افزون بر آن تفسیر سیاسیت‌های داخلی وخارجی حکومت پذیرنده و نیز هشدار به موقع در مورد تحولات به وجود آمده باید مورد توجه دیپلوماتان باشد. دیپلوماتان مؤظف اند از طریق دیپلوماسی اختلافات را کاهش داده چرخش گردونۀ مناسبات دوجانبه و چندجانبه را تسهیل نمایند که انجام وظایف مذکور از طریق نمایندگی‌های سیاسی خود نیاز به مهارت و قدرت تشخیص قابل ملاحظه و تهور سیاسی دیپلوماتان دارد. بناً لازم است در انتخاب کارمندان در مرکز و مقرری‌ها در نمایندگی‌های سیاسی وقونسلی، هیچ نوع مصلحتی در کار نباشد.

با توجه به مشکلاتی که در بالا گفته شد، توقع می‌رود که مقامات فعلی ضمن جلوگیری جدی از چنین سیاست ها و روش‌های استخدامی، باید جهت رفع آن گام‌های اساسی را بردارند. توجه جدی به انستیتوت دیپلوماسی وزارت خارجه جهت ارتقای ظرفیت مسلکی کارمندان جدیدالشمول از طریق برگزاری برنامه‌های آموزشی درازمدت، تقویه برنامه‌های آموزش زبان در انستیتوت، تدویر سیمنارهای تحلیل وبررسی تحولات منطقه و جهان وتاثیرات متقابل آن بر اوضاع سیاسی، اقتصادی وامنیتی افغانستان با استفاده از ظرفیت‌های موجود (دیپلوماتان مجرب وکارکشته) موثر واقع می‌شود. تطبیق مساوی یانۀ شرایط اساسی ازجمله، داشتن تحصیلات عالی مرتبط به وظایف کاری، تسلط حد اقل به یک زبان خارجی، تکمیل دورۀ ماموریت در مرکز، لیاقت وشایستگی مسلکی  برای مقرری در نمایندگی‌های سیاسی وقونسلی افغانستان خارج از کشور، ممکن تا حدودی از مشکلات موجود بکاهد.

اگر ما واقعاً علاقه مند بهبود جایگاه و وجهۀ کشور خود در سطح نظام بین‌الملل هستیم، بایستی از یک طرف هیچ فرصت را برای تسری دانش و فن،ارتقای ظرفیت وتخصصی شدن دستگاه دیپلوماسی از دست نداده  از طرف دیگر به تدوین استراتژی سیاست خارجی با توجه به امکانات داخلی و محدودیت‌های نظام بین‌المللی بپردازیم که انجام این امر در شرایط کنونی ممکن نیست جز با ارادۀ قاطع و وطن دوستانه، گرچند اقدامات را که مقامات فعلی روی دست گرفته امیدوار کننده است اما اینکه این روند ادامه پیدا میکند یا خیر، گذشت زمان به آن پاسخ خواهد داد.

نوش آذر صالح

مطالب مرتبط